سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 

دانش را بجویید تا راه یابید . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:17 عصر

پدافند دفاع هوایی اونجر

پدافند هوایی همچون یک زنجیره متصل به هم می باشد که دارای حلقه های به هم فشرده شده است. این حلقه ها را می توان از هشدار زود هنگام تا هواپیماهای رهگیر دوربرد (برتری هوایی)، شکاری های نقطه ای، موشک های ارتفاع پایین و سرانجام توپ های ضد هوایی دانست. موشک های پدافند کوتاه برد شانه پرتاب در این زنجیره در آخرین حلقه این زنجیره می باشد که وظیفه مقابله با جنگنده ها و بالگردهای در حال پرواز در ارتفاع پایین را دارد. اگرچه بسیاری معتقدند که این نوع سلاح ها توانایی چندانی در مقابله با جت های سریع به دلیل دارا بودن سرجنگنده، کوچک نیستند ولی باید توجه داشت که این سلاح ها به نیروهای پیاده این امکان را می دهند که به رزم وسایل پرنده دشمن بروند. شاید پرآوازه ترین موشک پدافندی شانه پرتاب جهان FIM92 استینگر باشد که دارای شهرت زیادی در جهان غرب است. این موشک در اواخر دهه 60 میلادی به درخواست نیروی هوایی آمریکا برای به خدمت گرفتن موشک پدافند هوایی برای جایگزینی موشک FIM42 توسعه پیدا کرد. اولین شلیک آزمایش این موشک در سال 1973 انجام شد ولی به دلیل پاره ای از مشکلات فنی این آزمایشات تا سال 1975 متوقف شد. ولی سرانجام با رفع مشکلات فنی موجود این موشک طی قراردادی با کمپانی جنرال الکتریک در سال 1978 به تولید انبوه رسید. سرانجام اولین سری این موشک ها در سال 1981 با کد FIM92A در ارتش امریکا عملیاتی شد. از آنجایی که این موشک ها دارای سرجنگنده های کوچک بئدند کمپانی های سازنده این نوع سلاح ها تصمیم به افزایش شانس انهدام هدف توسط این موشک ها گرفتند. از این رو کمپانی  بوئینگ دست به توسعه سیستم اونجر گرفت. "اونجر" یک سیستم پدافند هوایی کوتاه برد متحرک ساخت بوئینگ است که در اواخر دهه 80 میلادی برای نیروی دریایی امریکا توسعه پیدا کرد. اونجر  در واقع ترکیپ جیپ مشهور هاموی و موشک های شانه پرتاب فروسرخ موفق  استینگر است.

http://www.army-technology.com/projects/avenger/images/avenger1.jpg

این سیستم این امکان را به کاربر می دهد که تعداد زیادی موشک استینگر را به طرف هدف در حال پرواز شلیک کند تا از این رو شانس انهدام هدف بیشتر شود. این چنین سیستم هایی قبلا نیز در ارتش های دیگر امتحان شده است. موشک سام 8 را باید اولین سیستم عملیاتی اینچنینی در جهان نامید که شامل 4 موشک فرو سرخ نصب شده بر روی یک خودروی زرهی بود. قبل از نمونه های دو تایی و سه تایی موشک استینگر برای نصب بر روی خودروهای زرهی یا توپ های ضد هوایی هدایت راداری وجود داشت. ولی این بار کمپانی بوئینگ با ارائه این مدل، سیستمی مشابه چاپارل ر ابه نیروی دریایی ارائه داده است. به احتمال زیاد اونجر نیز جایگزین چاپارل در نیروی هوایی امریکا خواهد شد. این سلاح بین سال های 1989 تا 1992 آزمایشات خود را کامل کرد و در سال 1992 نیروی دریایی امریکا خواهان به خدمت گرفتن 679 اونجر شد. اونجر را می توان بر ضد تمامی اهداف پایین پرواز همچون بالگردها و هواپیماها بکار برد. این سیستم همچنین دارای یک سیستم جلو نگار فرو سرخ FLIR می باشد که این امکان را به کاربر می دهد که به صورت غیر فعال هدف پرنده را کشف کند. این سیستم از آنجایی که "اونجر" فاقد رادار می باشد از اهمیت بسیاری برخوردار است. این FLIR به "اونجر" این کمک را می رساند که هدف را به وسیله سیستم فروسرخ کشف و اطلاعات هدف به کامپیوتر به صورت خودکار لانچر را به طرف هدف یرگردانده و در زمان مناسب بعد از قفل شدن موشک ها بر روی هدف موشک را به طرف هدف شلیک می کند. لازم به ذکر است که کاربر می تواند این اعمال را به صورت دستی و غیر خودکار انجام دهد. در این روش به کارگیری اونجر چندان با بکارگیری موشک استینگر تفاوتی ندارد. هنگامی که اپراتور یک هدف پرنده را مشخص می کند سر لانچر را به طرف منطقه هدف بر می گرداند. این روند شامل به کار انداختن جستجوگر فروسرخ نصب شده بر روی موشک است که این جستجوگر با کاوش منطقه پیش روی خود منبع گرمایی موثق را که خروجی موتور یک هواپیما و یا یک بالگرد است را کشف و بر روی آن قفل می کند. بعد از آن موشک با یک صدای زوزه مانند به کاربر در مورد قفل شدن بر روی هدف اطلاع می دهد. بعد از آتش موشک توسط کاربر موشک به وسیه موتور راکتی کوچک خود (خرج پرتاب) از لوله لانچر پرتاب می شود. این موشک مانند تمامی موشک های شانه پرتاب دارای یک راکت دو مرحله ای سوخت جامد می باشد. مرحله اول راکت دارای سوخت کمی است به طوری که سوخت موشک در همان درون لانچر پرتاب تمام می شود. بعد از اینکه موشک از لوله لانچر بیرون آمد و به اندازه کافی از شلیک کننده دور شد راکت اصلی یا خرج پرواز روشن شده و موشک را به پیش می برد. موشک دارای بالچه های تا شده در انتهای بدنه برای هدایت خود است که بلافاصله بعد از خروج از لوله باز می شود. موشک بعد از به کار افتادن راکت اصلی در عرض 2 ثانیه به سرعت 2 ماخ (معادل 660 متر بر ثانیه) می رسد و تا 2.6 ماخ به پرواز در می آید. در صورتی که موشک تا 17 ثانیه بعد از شلیک نتواند هدف خود را مورد اصابت قرار دهد دست به خودکشی می زند. (به صورت اتوماتیک منفجر می شود) این موشک را می توان بر ضد اهدافی تا برد 8 کیلومتر و ارتفاع 3100 متر مورد استفاده قرار داد. گرچه به طور معمول این موشک را بر ضد اهدافی بین 1000 تا 6000 متر مورد استفاده قرار می گیرد. موشک ها را می توان به صورت تکی و یا با تعداد زیاد شلیک کرد. موشک های این سیستم از نوع FIM-92D استینگر هستند که از سال 1992 به تولید رسیده اند و در واقع نوع پیشرفته FIM-92C می باشد که از دو طول موج متفاوت فروسرخ و فرابنفش برای تفکیک هدف های واقعی از طعمه های گرم استفاده می کند. این موشک دارای 3 کیلوگرم مواد منفجره قوی در کلاهک خود می باشد. موشک استینگر در جنگ های بسیاری به صورت عملیاتی استفاده شده است که از جمله می توان به درگیری مجاهدان افغان با نیروهای شوروی در افغانستان در دهه 80 میلادی اشاره کرد.

avenger

گفته می شود تاکنون از این موشک در حدود 70000 فروند ساخته شده است و در حدود 300 فروند بالگرد و هواپیما را مورد هدف قرار داده است. "اونجر" همانطور که گفته شد شامل دو لانچر پرتاب موشک استینگر به ظرفیت هر لانچر 4 موشک سوار بر یک خودروی "هاموی" است. این دو لانچر بر روی یک سکوی متحرک قابل چرخش نصب شده است که 360 درجه قابلیت چرخش دارد. کاربر پشت یک صفحه شیشه ای در بین دو لانچر قرار می گیرد و توانایی چرخش برحک متحرک که به وسیله نیروی برق کار می کند را دارد. می توان بعد از شلیک موشک ها، در عرض 4 دقیقه، 8 موشک دیگر را بارگزاری کرد. کابنی این جیپ دارای نمایشگرهای رنگی برای نشان دادن تصاویر سیستم فرو سرخ جلونگر به کاربر می باشد. دوربین دید در شب برای خدمه، مسافت یاب لیزری، سیستم تعقیب خودکار هدف از جمله تجهیزات الکترونیک "اونجر" هستند. جیپ "هاموی" که جیپ اصلی ارتش امریکا می باشد و به طور گسترده ای مورد استفاده است، یک جیپ  4*4 است که از یک دستگاه موتور v8 با 135 اسب بخار استفاده می کند. سرعت این خودرو بر روی جاده 96 کیلومتر بر ساعت است و دارای برد 486 کیلومتر می باشد. (سرعت "هاموی" در این مدل با لانچر موشک استینگر در این اندازه است.) خودرو در قسمت جلو از یک دستگاه مسلسل 12.7 میلی متری M3 با 200 گلوله مجهز است. اسن سیستم برای استفاده تنها به دو نفر خدمه نیازمند است. این سیستم در سال 1991 در صحرا در جریان جنگ خلیج فارس 1 مورد استفاده قرار گرفت. البته در این هیچ جنگ هیچ موشکی در مرحله رزمی از این سیستم شلیک نشد. در جریان حوادث 11 سپتامبر نیز این سیستم وظیفه حفاظت از آسمان واشنگتن ر ابر عهده گرفت. از سال 2003 میلادی با حمله امریکا به عراق این سیستم در عراق مستقر شد. به غیر از ارتش آمریکا، تایوان با 70 سیستم و مصر با 75 سیستم از جمله خریداران "اونجر" هستند.

http://www.globalsecurity.org/military/systems/ground/images/hmmwv-cutout01.jpg

HMMWV (high-mobility multipurpose wheeled vehicle) خودروی هاموی

http://www.haborumuveszete.hu/rovatok/fegyverek/pancelosok/a_pentagon_nagy_mennyisegu_hummert_rendelt/Composite_HMMWV_hr.jpg

منبع 

ماهنامه جنگ افزار 19


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:17 عصر

شایتت 13 از یگان های فوق ویژه اسرائیل

شایِتِت 13 (در عبری: ????? 13) به معنای ناوگان کوچک 13، نام یکی از سه یگان‌ تکاوری فوق ویژه نیروی دریایی ارتش اسرائیل است. یگان فوق ویژه تکاوری شایتت 13، یکی از سه یگان فوق ویژه اصلی در ارتش اسرائیل و یکی از سه یگان ویژه تحت امر نیروی دریایی ارتش اسرائیل است. شایِتِت 13 مسئولیت برخی از «عملیات‌های نجات» و «عملیات‌های تروریستی» ارتش اسرائیل را برعهده دارد. نیروهای یگان فوق ویژه تکاوری شایتت 13، قابلیت حمله زمینی، هوایی و دریایی را دارند و تنها مختصر به نیروی دریایی ارتش اسرائیل نمی شوند. این نیروها وظیفه حملات دریایی ضربتی، عملیات‌های پنهانی و مخفی در عمق خاک دشمن و قابلیت حملات هم‌زمان را دارند. پایگاه دریایی اتلیط، مرکز یگان‌ تکاوری فوق ویژه شایتت 13 و یکی از هشت پایگاه اصلی نیروی دریایی ارتش اسرائیل است. یگان شایتت 13 تمرین‌های منظم نظامی‌ای را با یگان فوق ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا انجام می‌دهد.

نیروهای یگان فوق ویژه تکاوری شایتت 13، قابلیت حمله زمینی، هوایی و دریایی را دارند و تنها مختصر به نیروی دریایی ارتش اسرائیل نمی شوند. این نیروها وظیفه حملات دریایی ضربتی، عملیات‌های پنهانی و مخفی در عمق خاک دشمن و قابلیت حملات هم‌زمان را دارند.

پایگاه دریایی اتلیط، مرکز یگان‌ تکاوری فوق ویژه شایتت 13 و یکی از هشت پایگاه اصلی نیروی دریایی ارتش اسرائیل است. یگان شایتت 13 تمرین‌های منظم نظامی‌ای را با یگان فوق ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا انجام می‌دهد.

فهرست زیر شامل نبردهای رسمی و جنگ‌هایی است که یگان شایتت 13 رسماً در آنها شرکت داشته است.

تاریخچه عملیات‌ها

در تاریخ 8 سپتامبر سال 1997 میلادی، تیم کوچکی از این واحد با یک عملیات نفوذ به خاک لبنان در روستای «انصاریه» که یکی از روستاهای حاشیه شهر صور است، در تله نیروهای حزب‌الله لبنان قرار گرفت. تیم عملیاتی یگان شایتت 13 قصد ربودن چند تن از رهبران حزب‌الله لبنان را داشت که در جریان درگیری، فرمانده تیم به نام یوسی گرگین و ده تن از نیروهای تحت امرش کشته شدند.

منبع: دانشنامه ی آزاد ویکی پدیا


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:17 عصر

شناخت تانک های مرکاوا ونحوه انهدام انها در جنگ با حزب الله

 مرکاوا (Merkava) نوعی تانک جنگی است که توسط اسرائیل، به منظور تامین هر چه بیشتر امنیت جانی سرنشینان در شرایط سخت جنگی و در اصل برای کمک به ارتش اسرائیل ساخته شده است.

 از آنجایی که موتور تانک در قسمت جلوی آن قرار دارد، در نتیجه جرم بیشتر تانک در این قسمت جمع شده و در شرایط بحرانی فرار از در پشتی تانک برای سرنشینان آسانتر می شود.

 مرکاوا سریع حرکت می کند، بسیار پر قدرت است و بدنه آن از نوعی فلز ضد ضربه کم نظیر ساخته شده است. مجموعه این خصوصیات Merkava را به یکی از ایمن ترین تانک های جهان برای سربازان تبدیل کرده است. تعداد زیادی از این نوع تانک در کارخانه ای واقع در یکی از شهر های مرکزی اسرائیل به نام تلاشومر (Tel HaShomer) تولید و نگهداری می شوند، به علاوه قطعات لازم برای ساخت نیز در اسرائیل و توسط شرکت های فعال در زمینه صنایع نظامی از جمله IMI, Elbit, Soltam و ... ساخته می شوند.

 تاریخچه در سال 1967 پس از جنگ شش روزه - جنگ "اعراب و اسرائیل" یا جنگ "ماه ژوئن" نیز نامیده می شود و درواقع نبرد اسرائیل با کشورهای عربی نظیر مصر، اردن، عراق و سوریه بود که طی آن اسرائیل موفق شد نوارغزه، شبه جزیره سینا در مصر، نواحی غربی اردن و فلات جولان در سوریه را به تصرف خود در آورد - و تحریم اسرائیل توسط کشور فرانسه، وزارت دفاع اسرائیل قراردادی مبنی بر همکاری و مشارکت با کشور انگلستان در ساخت نوعی تانک جنگی به نام چیفتن (Chieftain) را به امضاء رساند.

در سال 1969 با فشار کشور های عربی، انگلستان مجبور به لغو این قرارداد و کنار گذاشتن اسرائیل از این پروژه شد. این کار اسرائیل را متوجه این نکته کرد که به منظور تامین تسلیحات نظامی اش نمی تواند به کمک دیگر کشورها تکیه کند، در نتیجه با استفاده بهینه از نیروهای داخلی، مصصم به ساخت یک تانک جنگی که عملا یکی از مخرب ترین جنگ افزارهای نظامی به شمار می رود، شد.

 تانک مرکاوا مدل Mk2 جمعیت اندک عامل ساخت مرکاوا هر چند اسرائیل حادثه جنگ یوم کیپور (Yom Kippur) در سال 1973 را با ذخایر تسهیلات نظامی آمریکا پیش برد، اما به این نتیجه رسید که کشوری مانند اسرائیل با جمعیت اندکش نمی تواند از عهده تلفات سنگین چنین جنگ هایی برآید؛ در نتیجه تصمیم به ساخت تانک Merkava با هدف حفظ جان سربازانش گرفت.

 جنگ یوم کیپور که جنگ رمضان، جنگ اکتبر یا جنگ 1973 اعراب و اسرائیل نیز نامیده می شود، جنگی بود که با اتحاد کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه در مقابله با اسرائیل در گرفت. این جنگ که در واقع نوعی جوابیه به جنگ شش روزه بود در تعطیلات یوم کپیور یهودیان آغاز شد و بیست روز به طول انجامید و نهایتا نیز به آتش بس رسید.

 Merkava Mk 1 برای اولین بار این تانک که مجهز به یک توپ 105 میلیمتری بود، در ماه آوریل 1979 مورد بهره برداری قرار گرفت. در سال 1982 در جنگ لبنان آزمایش شد، ظاهرا سیستم ترمز تانک با مشکلاتی روبرو بود.

 Merkava Mk 2 اشکالات Mk 1 در این مدل برطرف و بهسازی شد، از آن جمله اضافه شدن یک خمپاره 60 میلیمتری در داخل تانک بود. Mk 2 مجددا در تهاجم اسرائیل به لبنان و بیروت مورد استفاده قرار گرفت.

 Merkava Mk 3 این مدل که در 1990 معرفی شد، مجهز به یک موتور با قدرتی معادل 1200 اسب بخار و یک اسلحه Smooth-Bore 120 میلیمتری بود.

 Merkava Mk 3B در سال 1995 عرضه شد، این تانک که Merkava Baz نیز نامیده شد، در سیستم شلیک و تهویه هوای داخل آن نسبت به مدل های قبل تغییراتی بوجود آمد و یک پکیج زرهی به نام Kasag به آن افزوده شد. در واقع Merkava 3 Baz Kasag یکی از امن ترین تانک های دنیا به شمار می رود. طی انتفاضه الاقصی سه عدد تانک مرکاوا توسط رزمندگان فلسطین در نوار غزه نابود شد و 7 سرباز اسرئیلی به هلاکت رسیدند.

 Merkava Mk 4 آخرین مدل ساخته شده از تانک های Merkava است که از سال 2004 مورد استفاده قرار گرفته است، سیتم ایمنی اش کامل تر شده دقیق تر شلیک می کند.

 ملاحظات

 مانند هر تانک دیگر، Merkava نمی تواند در مقابل مین های زیرزمینی مقاومت کند. طی انتفاضه الاقصی سه عدد تانک مرکاوا توسط رزمندگان فلسطین در نوار غزه نابود شد و 7 سرباز اسرئیلی به هلاکت رسیدند.

 در زد و خوردهای اخیر میان اسرائیل و لبنان (در سال 2006) نیز چندین تانک مرکاوا تخزیب شده و سرنشینان آنها زخمی شده یا به هلاکت رسیدند.

مقامات اسرائیلی معتقد هستند که این عملیات و عملیات مشابه با کمک موشک های ضد تانک Metis-M ساخت کشور روسیه انجام شده است. از سال 2005 تعداد ده هزار کارگر در 220 کارخانه ساخت تانک مرکاوا درکشور اسرائیل به کار گمارده شده اند. در همان سال درآمد دولت اسرائیل از صادر کردن تجهیزات و ابزار جانبی تانک مرکاوا رقمی بالغ بر 200 میلیون دلار بود. کارخانه های سازنده این تجهیزات در اسرائیل، در آمد حاصله از صادرات لوازم فوق الذکر را در سال 2007 معادل 400 میلیون دلار پیش بینی کرده اند.

-------------------------------------------------------------------------------

موشک های ضدتانک قدرتمند حزب الله برای شکار تانکهای مرکاوا

 خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی به بررسی موشک های ضدتانک حزب الله پرداخته است. در این گزارش آمده است موشک های مدرن و قدرتمند ضدتانک حزب الله لبنان با توانایی که در نابودی تانکهای پیشرفته اسرائیل دارند، شاید موثرترین سلاحی باشد که در جنگ لبنان به کار می رود.

 کارشناسان تسلیحاتی مدعی شده اند، این موضوع شاهد دیگری بر این است که اسرائیل با یک ارتش منظم و مجهز روبه رشدیک گروه شبه نظامی مردمی. این گزارش می افزاید، ارتش اسرائیل  تایید کرد که حزب الله از موشک های ضد تانک «متیس» ساخت روسیه و موشک های «میلان» ساخت اروپا استفاده می کند. در روزهای اخیر 7 سرباز اسرائیلی توسط این موشک ها کشته شده و 3 تانک «مرکاوا» ساخت اسرائیل که کوهی از فولاد و نماد قدرت ارتش اسرائیل به شمار می رود، نابود شده است.

 همچنین رسانه های اسرائیلی می گویند بیشترین تعداد از حدود 50 سرباز اسرائیلی که از آغاز جنگ تاکنون کشته شده اند توسط این موشک ها هدف قرار گرفته اند. یوسی کوپر واسر، یکی از افسران ارشد امنیتی ارتش اسرائیل که به تازگی بازنشسته شده است به آسوشیتدپرس گفته است حزب الله نوعی از پیشرفته ترین موشک های ضدتانک جهان را در اختیار دارد.

 او می افزاید این یک گروه شبه نظامی نیست بلکه تشکیلاتی شامل پیاده نظام و واحدهای حمایتی است. اسرائیل مدعی است که نیروهای حزب الله تسلیحات مورد استفاده در این جنگ از جمله این موشک های ضدتانک را از سوریه و ایران دریافت کرده اند.

این در حالی است که هر دو کشور هرگونه حمایت مالی و تسلیحاتی از حزب الله را تکذیب می کنند و تاکید دارند که حمایت آنها از حزب الله صرفا معنوی و فکری است. در ادامه گزارش آمده است تانکهای مرکاوای اسرائیل به دلیل بزرگی و سنگینی و حجم عظیم تجهیزات به کار رفته در آن به یک دژ نظامی تشبیه می شود.

حزب الله پس از نابودی نخستین تانک مرکاوا به جشن و شادمانی پرداخت. نیروهای حزب الله در تلویزیون رسمی خود المنار با اعلام این خبر گفتند در حالی که نیروهای نظامی حزب الله قصد داشتند به روستای شیحین پیشروی کنند، مجاهدین حزب الله با آنها مقابله کردند و یک تانک مرکاوا را نابود کردند.

 این گزارش می افزاید، علاوه بر این موشکهای ضدتانک، حزب الله به نوع قدرتمندی از سلاحهای خمپاره انداز موسوم به آر پی جی 29 مسلح است که پیش از این توسط مبارزین فلسطینی در غزه نیز برای مقابله با تانکهای اسرائیل به کار برده می شد.

 با وجود تمام این ادعاها در مورد حمایت های تسلیحاتی صورت گرفته از حزب الله و توان بالای نظامی آنها، عامل مهمی که اسرائیل و غرب در پیروزی های به دست آمده توسط این گروه نادیده می گیرد باورهای انقلابی و انگیزه بالای حزب الله برای مقاومت در برابر اسرائیل است.

منبع :http://daneshyaran.blogfa.com/


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:15 عصر

کاربرد تسلیحات ضدزره در جنگ سی و سه روزه

دو رزمنده حزب الله لبنان

برگرفته از کتاب «آنتونی کردزمن» در مورد جنگ سی و سه روزه

در طی جنگ، حزب‌الله به نحو گسترده‌ای از تسلیحات ضدزره علیه اهداف زرهی نیروهای دفاعی اسرائیل و نیروهای پیاده‌نظام اسرائیل استفاده کرد. تیم ویژه ضدتانک حزب‌الله در طول جنگ ماه ژوئیه متشکل از دو فرد بسیار آموزش دیده در استفاده از سیستم‌های تسلیحاتی و دو تا سه فرد دیگری بود که از توانایی کمتری در استفاده از تسلیحات برخوردار بوده و نقش تامین‌کننده و حمل کننده را برای دیگران بازی می کردند. بیشتر رزمندگان متخصص ضدتانک در طول جنگ بی‌کار ماندند زیرا در امتداد رودخانه لیتانی موضع گرفته بودند چرا که حزب‌الله انتظار داشت که حمله نیروهای دفاعی اسرائیل با سرعت و عمق بیشتر از آنچه که در عمل انجام شد، پیشروی خواهد کرد. به هر حال، همانگونه که "اندرو اگزوم " تشریح کرده تیم‌های عمل کننده ضدتانک موفقیت چشمگیری داشتند:
ستون زرهی اسرائیل در 10 اوت به سوی منطقه "وادی السلوکی " سرازیر شدند- دره‌ عمیق شمالی-جنوبی که جنوب لبنان را به دو بخش تقسیم می‌کند- این ستون زرهی با یک فاجعه مواجه شد. 48 ساعت پیش از آن، به واحد نیروهای دفاعی اسرائیل دستور داده شده بود که از وادی سلوکی گذشته و شهرک "قندوریه " را به تصرف درآورند. اما دلایل این امر نامعلوم بود،‌ زمانی دستور توقف پیشروی به این ستون‌ها داده شد که خودروهای پیش‌قراول آن به ته دره رسیده بودند. این واحد متعاقب این امر دور زد و به سمت موقعیتی در غرب "الطیب " حرکت کرده و در عین حال منتظر دستورات بعدی ماند. تاخیر در حرکت نیروهای دفاعی اسرائیل به دشمن زمان لازم را داد تا برای دفاع از دره آماده شوند. حزب‌الله تیم‌های ضدتانک خود را به دو طرف دره هدایت کرد و منتظر اقدام مجدد نیروهای دفاعی اسرائیل ماند.
در نتیجه زمانی که فرمانده هدایت کننده ستون زرهی در 12 اوت به پایین دره رسید، تانک وی بوسیله یک وسیله انفجاری سنگین تخریب شد. بقیه تیم وی نیز زیر آتش‌باز سنگین واحدهای ضدتانک حزب‌الله قرار گرفتند که در پشت دره پناه گرفته بودند. 11 تانک نیروهای دفاعی اسرائیل هدف موشک‌های ضدتانک حزب‌الله قرار گرفت ضمن این که هشت خدمه و چهار سرباز دیگر کشته شدند. تلفات این جنگ یک دهم از کل تلفات نیروهای دفاعی اسرائیل در جنگ ماه ژوئیه بود.
یکی از ناظران بی‌طرف بدون این که از این امر خبر داشته باشد این ستون به مدت 48 ساعت در آنجا نگهداشته شده بودند، اینگونه مطرح کرد که فرمانده این واحد باید یکی از آشپزهای نیروهای دفاعی اسرائیل باشد نه یک فرمانده تانک. اما نسبت دادن فاجعه وادی السلوکی به بی‌کفایتی نیروهای اسرائیلی در اصل بی‌اعتنایی به موفقیت بزرگ تاکتیکی حزب‌الله در جنگ ژوئیه خواهد بود: یعنی استفاده از سلاح‌های متعدد ضدتانک که بطور مداوم برای نیروهای دفاعی اسرائیل حاضر در منطقه مشکل آفرین بود. "
بنا بر گزارش‌های اولیه، حزب‌الله استفاده گسترده‌ای از راکت‌های ضدتانک صورت داد و بیش از یک هزار راکت به تانک‌های اسرائیلی و نیروهای پیاده‌نظام آن شلیک کرد. اسرائیلی‌ها هم با موشک‌های قدیمی هدایت شونده ضدتانک (ATGM) مواجه بودند مانند، AT-3 Sagger (مالیوتکا)،‌ AT-4 Spigot (فاگوت) و AT-5 Spandrel (کونکورز) - هر کدام از آنها از نوع سیستم‌های هدایت سیمی بوده اما با افزایش شماره مدل‌ها پیشرفته‌تر و موثرتر و استفاده از آنها آسانتر شده است.

AT-3 Sagger

AT-4 Spigot

 نیروهای دفاعی اسرائیل همچنین با یک نوع سلاح پیشرفته‌تر مانند موشک ضدتانک دوش‌پرتاب، نشانه‌گیری چشمی هدایت سیمی توفان (TOW)، موشک AT-13 Metis-M 9M131 مواجه بودند که استفاده کننده از آنها تنها به این امر نیاز دارد که هدف را ردگیری کند و همچنین موشک نوع AT-14 Kornet-E 9P133 که نسل سوم سیستمی است که می‌تواند برای حمله به تانک‌های مجهز به زره‌پوش‌های واکنشی در برابر مواد منفجره و همچنین حمله به ساختمان‌ها و نیروهای سنگر گرفته استفاده شود. بسیاری از این سیستم‌ها دارای شماره سریال‌هایی بودند که نشان می‌داد مستقیم از سوریه آمده‌اند و برخی دیگر نیز ممکن است از سوی ایران ارایه شده باشد.

AT-13 Metis

AT-14 Kornet

 
سلاح AT-14 نمونه مناسب از این نوع سلاح‌های با فناوری بالا است که آمریکا ممکن است در آینده در جنگ‌های نامتقارن با آنها مواجه شود. این سلاح می تواند بر روی یک خودرو نصب شده و یا به عنوان یک سیستم قابل حمل توسط یک سرباز مورد استفاده قرار گیرد. این سلاح برای نبردهای شبانه دارای دوربین گرمایی و ردگیری علائم گرمایی است و موشک آن دارای هدایت زاویه دید راهبری نیمه خودکار (SACLOS) است که قابلیت هدایت با علائم لیزری را نیز دارا است. برد اسمی این سلاح حداکثر 5 کیلومتر و کلاهک ضدتانک با قابلیت انفجار بالا (HEAT) برای در هم شکست تانک‌هایی به کار می‌رود که مجهز به زره واکنشی هستند و همچنین دارای کلاهک مواد منفجره و آتش‌زا برای استفاده علیه سنگرها، استحکامات هستند. گفته می‌شود حداکثر ضریب نفوذ آنها تا هزار و 200 میلی‌متر است.
دیگر سیستم‌ها شامل نسخه پیشرفته از آرپی‌جی‌های 105.2 میلی‌متری است که به آنها آرپی‌جی 29 یا ومپایر (به معنی خون‌آشام) نیز گفته می‌شود.این سیستم‌ها سنگین‌تر از مدل‌های قبلی بوده و دارای کلاهک دوپشته است. این سلاحی دو نفره است که بردی معادل 450 متر داشته و دارای نارنجک 5/4 کیلوگرمی است که می‌تواند برای حمله به زره‌پوش‌ها، سنگرهای زیرزمینی و ساختمان‌ها به کار رود. برخی از نسخه‌های آن به دوربین دید در شب نیز مجهز هستند.

RPG-29

 
نیروهای دفاعی اسرائیل اغلب شاهد بودند که این سلاح‌ها با مهارت تاکتیکی با میزان اشتباه فنی پایین مورد استفاده قرار می‌گیرند و به همان آسانی مورد استفاده قرار می‌گیرند که نسل سوم AT-GMs استفاده می‌شوند. این سلاح‌ها خسارت جدی به ساختمان‌ها و زرهپوش‌ها وارد می‌کنند. حزب‌الله همچنین اثبات کرد می‌تواند از همان شیوه هجومی استفاده کند که معمولاً در کمین‌های صورت گرفته در عراق برای شلیک گلوله‌های متعدد به یک هدف در آن واحد استفاده می‌شود. مبارزان حزب‌الله علاوه بر استفاده سلاح‌های ATGM خود علیه اهداف زرهی همچنین از آنها به صورت بسیار موثری علیه تجمع پیاده‌نظام و ساختمان‌های محلی استفاده کردند.
مهمتر از همه این که حزب‌الله همچنین مهارت قابل توجهی در استفاده از سلاح‌های نسل قدیم ضدتانک نشان داد اگر چه این مهارت اغلب با آتش تهاجمی انواع مختلف تسلیحات به اهدافی همراه بودند که از یک نقطه معین عبور می‌کردند، بخصوص زمانی که این آتش‌بار در بردهای بلند صورت می‌گرفتند. نیروهای زرهی اسرائیل در مواجهه با این نوع شیوه‌ها، با مشکلات مواجه بودند. یکی از مشکلات مهم این بود که از تانک‌ها خواسته شده بود که در مناطق دشوار به خودی خود عمل کنند. تانک‌ها در این مناطق زمانی موثرتر کار خواهند کرد اگر از سوی پیاده‌نظام، یگان مهندسی و توپخانه حمایت شوند.
منابع نیروهای دفاعی اسرائیل در ابتدا تخمین زدند که دستکم 500 گلوله ATGM در طول درگیری شلیک شدند. آنها گزارش دادند که در کل تعداد 60 خودرو از انواع مختلف زرهی تا 11 اوت 2006 هدف قرار گرفتند (گزارش‌ها درباره این که همه این زرهپوش‌ها، تانک بودند اشتباه است). بیشتر این خودروهای زرهی به سرعت در میدان نبرد تعمیر شده و خدمت خود را از سرگرفتند. تنها 5 الی 6 نوع خودروی زرهی بطور دائمی از کار افتادند.
اگر چه برخی منابع به سادگی از نابودی 20 تانک سخن می‌گویند اما دیگر منابع جزئیات کار را به شرح زیر ارایه کردند:

**تانک‌های حاضر: 400
**تانک‌های هدف قرارگرفته: 48 (این برآورد بر اساس گزارش‌هایی است که کمتر از چند ده تانک هدف قرار گرفتند)
**تانک‌های آسیب دیده: 40
**تانک‌های منهدم شده: 20
**تانک‌های نابود شده: بیش از 5 (این برآورد بر اساس گزارش‌هایی است که کمتر از چند ده تانک هدف قرار گرفتند)
**شمار خدمه کشته شده: 30

گزارش‌های ثانویه ارایه کننده آمار متفاوتی بود. برخی از برآوردها شمار موشک‌های ضدتانک ATGM و راکت‌های ضدتانک سنگین را بیش از هزار عنوان کرده‌اند. بنا بر تحقیقی که از سوی "آلون بن دیوید " ارایه شده، نیروهای دفاعی اسرائیل بعد از آتش‌بس نتیجه گرفتند که حدود 45 درصد از تانک‌های اصلی رزمی اسرائیل که از سوی موشک‌های ATGM هدف قرار گرفته بودند به نوعی منهدم شدند. در کل 500 تانک مرکاوا به منطقه اعزام شدند که دقیقاً 5 عدد از آنها توسط مین‌هایی که در قسمت زیرین تانک منفجر شدند و با استفاده از تاکتیک‌های آسیب‌شناسی تانک نابود شدند. حدود 50 مرکاوای نسل 2 و 3 و 4 هدف قرار گرفتند که 21 عدد آنها منهدم شدند. 11 مورد از این انهدام‌ها کشته‌ای به همراه نداشت اما 10 مورد انهدام دیگر موجب تلفات 23 خدمه تانک شدند. موشک‌های ضدتانک ATGM همچنین تلفات سنگینی بر پیاده‌نظام وارد کرد بخصوص وقتی که عده‌ای از نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل در داخل ساختمانی گرفتار آمدند و آن ساختمان هدف یک موشک ATGM قرار گرفت.
یکی از تحلیلگران برجسته دفاعی اسرائیل توضیحات زیر را درباره تاثیر ATGM ها و دیگر سلاح‌های ضدتانک حزب‌الله ارایه کرد.
"... ما می‌دانستیم که این سازمان دارای راکت‌های پیشرفته ضدتانک هستند و اطلاعات نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل حتی توانسته بود به یک نمونه از آن راکت‌ها دست یابد. ما همچنین فهمیده بودیم که حزب‌الله مشغول سنگربندی واحدهای ضدتانک است. به هر حال نتوانستیم اهمیت استقرار گسترده این نوع تسلیحات را درک کنیم.
نتیجه این شد که موشک‌های ضدتانک به عامل اصلی تلفات نیروهای دفاعی اسرائیل بدل گشتند و تقریباً‌ همه تلفاتی که یگان زرهی دادند و بسیاری از تلفات یگان پیاده‌نظام بخاطر این موشک‌ها کشته شدند. بیشتر سربازان پیاده‌نظام به عوض آن که توسط درگیری رو در رو کشته شوند بخاطر سلاح‌های ضدتانک کشته شدند. بسیاری از سربازان پیاده نظام که زندگی خود را بخاطر سلاح‌های ضدتانک از دست دادند در ساختمان‌های روستایی وارد شده بودند و راکت‌ها با عبور از دیوار موجب مرگ آنها شد.
....حزب‌الله در این جنگ از هفت نوع راکت‌ استفاده کرد. 4 نمونه از آنها از نوع پیشرفته‌ترین راکت‌های موجود بودند و همگی توسط روسیه تولید و به سوریه فروخته شده بودند. پیشرفته‌ترین راکت می‌تواند زره فولادی به قطر 70 سانتی‌متر تا 1 متر و 20 سانتی‌متر را سوراخ کند. بعد از این که زره شکافته شد،‌ کلاهک دوم در داخل تانک منفجر می‌شود. اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل یکی از این راکت‌ها را به دست آورد و متوجه شد که حزب‌الله مشغول سنگربندی واحدهای ضدتانک است. به هر حال نیروهای دفاعی اسرائیل به طور مناسبی برای این تحولات آماده نشده بودند.
4 تانک اسرائیلی نیز به مین‌های بزرگ کارگذاشته شده در زمین برخورد کردند. سه تانک که از زره زیرین برخوردار نبودند همه 12 سرنشین خود را از دست دادند. تانک چهارم دارای زره زیرین تانک بود که از 6 خدمه آن تنها یک نفر کشته شد.
موشک‌های ضدتانک به 46 تانک و 14 خودروی زرهی دیگر اصابت کردند. در همه این حملات، تنها 15 تانک سوراخ شده و 5 خودروی زرهی دیگر آسیب دیدند و 20 سرباز جان خود را از دست دادند که 15 نفر از آنها از خدمه تانک بودند. دو سرباز دیگر عضو یگان زرهی که بدن آنها در تیررس قرار گرفت، کشته شدند. در دیگر نقطه یعنی "وادی السلوکی " حزب‌الله عملیات کمین موفقیت‌آمیزی ترتیب داد و 11 تانک را هدف قرار داد. موشک‌ها زره سه تانک را شکافتند که در دو تانک هفت سرباز یگان زرهی کشته شدند. دو تانک دیگر نیز از حرکت باز ایستادند. "
ابهامات مهمی در این آمار و ارقام و نتیجه‌ای که باید از آنها گرفت، وجود دارند. دیگر مشکل در ارزیابی تاثیرات چنین تسلیحاتی این است که نیروهای دفاعی اسرائیل در امتداد خطوط پیشروی که حزب‌الله عملاً‌هفته‌ه وقت آماده‌سازی برای کمین داشت، حرکت کند و نامنظمی داشتند. هیچ آمار و اطلاعاتی در این باره در دست نیست که چه تعداد موشک و از چه نوع ناتوان ماندند و چقدر درگیری در مناطق شهری و یا نقاط مهم اتفاق افتاد. هر سیستم زرهپوشی آسیب‌پذیر است و بیشتر به کیفیت مانور و حمایت بستگی دارد. گذشته از این مسایلی در این باره مطرح می‌شود که چه تعداد از تلفات نیروهای دفاعی اسرائیل بخاطر نبود حمایت‌های زرهی بوجود آمد. در شرایط حاضر، درس عبرت گرفتن آسان‌تر از حمایت از این آمار با واقعیت‌ها است.
در یک اتفاقی که برای سلاح‌های ضدتانک اسرائیل پیش آمد، نگرانی عمده‌ای برای جنگ‌ آتی بوجود آورده است. در طول جنگ لبنان، نیروهای حزب‌الله یک موشک ضدتانک سالم از نوع "رافائل اسپایک " MR ATGM از اسرائیل به غنیمت گرفتند. این موشک اسپایک MR در نوک خود وسیله‌ای دارند که به آنها قابلیت آتش‌افکنی و سوراخ کنندگی می‌دهد. نیروهای دفاعی اسرائیل متعاقب این امر ابراز نگرانی کردند که این سلاح به ایران منتقل شود و در آنجا برای بهینه‌سازی موشک‌های ضدتانک ATGM ایران و بهینه سازی تدابیر مقابله‌ای علیه سلاح‌های ضدتانک از خانواده اسپایک شود.
یکی از واکنش‌هایی که خدمه زرهی برای تاکتیک‌های ضدتانک حزب‌الله به کار بستند استفاده از گلوله‌هایی بودند که توسط صنایع نظامی اسرائیل توسعه یافته‌اند. گلوله‌های ضدنفر و ضداجسام 105 میلی‌متری برای تانک‌های اصلی رزمی مرکاوا است که شاهد نخستین کاربرد گسترده خود در میدان‌های نبرد دربرابر اقدامات ضدتانک حزب‌الله بودند.
در واکنش به موفقیت‌های حزب‌الله در طول جنگ، نیروهای دفاعی اسرائیل بعد از جنگ اعلام کردند که مرکاوای 5 به سیستم زره فعال "تراپی " مجهز می‌شوند. این سیستم زمانی که بطور کامل عملیاتی شوند می‌توانند تهدیدی که به سمت تانک در حرکت است را شناسایی کرده و پیش از اثر، آن تهدید را نابود کند.

_________________________________________________________________

منبع: farsnews.com


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:15 عصر

نبرد کورسک، بزرگترین نبرد تانکها در تاریخ

Battle of Kursk

___________________________________

نبرد کورسْک یا نبرد تانکها، جنگی است که در تاریخ 4 ژوئیه سال 1943 در منطقه کورسک (Kursk) نزدیک مسکو بین ارتشهای آلمان و شوروی شروع شد و 18 روز به طول انجامید.

  نبرد کورسک را بسیاری از جمله پل کارل، نویسنده آلمانی بزرگ ترین نبرد تاریخ می دانند اما اگر کورسک را بزرگ ترین نبرد تاریخ ندانیم لااقل باید آن را بزرگ ترین نبرد زرهی تاریخ به شمار آورد چرا که در این نبرد بزرگ 3 هزار تانک آلمانی و 2 هزار تانک و زرهپوش روسی شرکت داشتند.
___________________________________

طراحی آلمانها برای حمله

شکست ارتش ششم آلمان در استالینگراد سبب شد، جناح جنوبی ارتش آلمان در شوروی مجبور به عقبگرد شود، این در حالی بود که در جبهه مرکزی و غرب مسکو نیز نیروهای روسی در حال پیشروی مداوم برای بیرون راندن نیروهای آلمانی بودند. اما با گرم شدن هوا، در ماه ژوئیه ارتش آلمان به فکر ضدحمله جدیدی در محور مرکزی افتاد، هدف این ضدحمله شکستن خطوط دفاعی ارتش سرخ و دستیابی به خطوط دفاعی جدیدی در قلب خاک شوروی بود. در این زمان آلمان دست به تمرکز نیرویی بسیار بزرگ در جبهه مرکزی زده بود.

حمله 3 هزار تانک
هدف آلمان ها از این عملیات حمله به منطقه کورسک واقع در خط شمالی - جنوبی اورل - فارکوف بود. برنده این نبرد می توانست مطمئن باشد در ادامه جنگ ویرانگر شوروی - آلمان دست بالا را خواهد داشت چرا که طول این جبهه نزدیک به 500 کیلومتر بود و اگر آلمان در این نبرد موفق می شد، بین سپاههای جنوبی و شمالی شوروی فاصله می انداخت و می توانست اثر شکست 6 ماه گذشته استالینگراد را خنثی کند.

لو رفتن عملیات
ارزش این عملیات تهاجمی در «غافلگیری مطلق» دشمن بود اما یک جاسوس زبردست روسی 3 روز قبل از عملیات، ستاد ارتش سرخ را در جریان گذاشت در نتیجه شب قبل از حمله بزرگ آلمان ها صدها هزار سرباز روس به همراه 2 هزار تانک و جدیدترین وسایل ضد تانک در انتظار ورود ارتش آلمان به معبر کورسک بودند. روسها ستاد ارتش خود را در منطقه ورونژ در شرق جبهه مذکور مستقر و مواضع خود را تقویت کردند.

عملیات دژ
نبرد کورسک با نام رمز «دژ» در ساعت 3 نیمه شب سوم ژولای آغاز می شود و 500 هزار سرباز آلمانی در پناه 3 هزار تانک حمله بزرگ خود را آغاز می کنند. ارتش نهم آلمان به فرماندهی ژنرال مودل با کمک لشکرهای متعدد زرهی با عبور از سیمهای خاردار و مناطق مین گذاری شده به نیروهای مدافع روسی حمله می کنند. نکته جالب توجه آنکه از همان اول برای آلمان ها مشخص بود عملیات «دژ» یک راز نیست و تمام مدافعان روس از آن باخبرند چرا که بارانی از آتش توپ، خمپاره و نارنجک بر سر سربازان آلمانی می بارد اما شدت حمله به گونه ای است که روسها در این جبهه مجبور به عقب نشینی می شوند. آلمان در این نبرد تانک های جدید فردیناند خود را وارد عمل کرد. این تانک ها هر کدام 68 تن وزن و لوله ای به طول 6‎/5 متر داشتند و تقریباً رویین تن بودند و گلوله های مدافعان بر آنها اثر نمی گذارد.
ژنرال مودل (نفر سمت راست)نیروهای آلمانی ششم ژوئن پس از 3 روز پیشروی، از «ضخامت خط دفاعی» روسها متعجب شدند و ژنرال «مودل» مردد ماند،  آیا به پیشروی ادامه دهد یا خیر چرا که احساس اش به او می گفت؛ ضد حمله ای بزرگ در راه است.
پیش بینی او ظهر ششم ژوییه به حقیقت پیوست و 1200 تانک روسی در پناه آتش سنگین توپهای روسی دست به ضد حمله ای بزرگ،  علیه تانک های آلمانی زدند. هدف این ضد حمله جلوگیری از دستیابی آلمان ها به ارتفاعات منطقه بود، در خط مورد حمله روسها، آلمان ها با 1000 تانک به مقابله مشغول شدند. در این مرحله نبرد 4 روز به طول انجامید و صدها تانک طرفین به آتش کشیده شد. پس از آن آلمان ها به این نتیجه رسیدند که باید «تپه 274» را که کلید دستیابی به پیروزی در جبهه کورسک است، فتح کنند. اما این تپه با جنگلی کوچک که مقر صدها توپ روسی و آتشبار و کاتیوشا بود، محافظت می شد. حمله صدها تانک آلمانی به جنگل و تپه مذکور بی فایده بود و مدام به تعداد مدافعان افزوده می شد. هواپیماهای آلمانی نیز قادر به کمک چندانی به وضعیت قوای زمینی نبودند چرا که روس ها معادل همین تعداد هواپیما را وارد میدان کرده بودند.
در بخش دیگری از جبهه ژنرال زرهی آلمان «هوسر» با وجود مقاومت روسها با تانک های خود، 20 کیلومتر پیشروی کرده بود. ژنرال روسی «چس چاکف» که متلاشی شدن جبهه خود را قطعی می دید، از ستاد عالی فرماندهی شوروی درخواست قوای کمکی کرد.
صدها هزار سرباز کمکی به همراه صدها تانک به کمک وی اعزام شدند. هوسر نیز تقاضای قوای کمکی کرد اما نیرویی برای او نمی رسد.

 سربازان ارتش سرخ در جبهه کورسک

در بخش دیگری از جبهه نیز مودل مرتب خواهان نیروی کمکی می شود اما بعدها مشخص می شود، یک میلیون سرباز روس وارد منطقه عملیات شده و مانع به هم پیوستن بخش های مختلف ارتش آلمان به هم شده اند. گروه زرهی ژنرال «کمیف» و گروه سوم زرهی باید به سرعت به منطقه «پروخوروفکا» که دالانی در شرق منطقه ژنرال هوت (نفر سمت راست)عملیاتی بود،  می رسیدند اما این اتفاق هرگز نیفتاد چرا که در یازدهم ژوییه ژنرال روسی روتمیستروف با سپاه عظیم خود مرکب از 850 تانک و صدها توپ 122 و 155 میلیمتری آتش سنگین خود را به روی تانک های آلمانی که 650 دستگاه بودند، می گشاید. در این زمان روسها از تانک پرقدرتی به نام تی-34 برخوردار بودند. این تانک در زمان خود توانست برای اولین بار در نبردهای رودرروی تانک، محصولات مشابه آلمانی از جمله تانک معروف ببر را شکست دهد.
بیشتر سربازان این ژنرال روسی، سربازان جان سخت جان به در برده از نبرد استالینگراد بودند. قوای گروه سوم زرهی آلمان با وجود تلاش زیاد در زیر ضربات روسها متلاشی شد. شاید اگر ژنرال «هوت» (طراح عملیات کورسک) نبود، آلمان ها تا نفر آخر قتل عام می شدند. واحدهای زرهی هوت پی بردند، مقاومت در کورسک کار ساده ای نیست. ژنرال مانشتاین فرمانده ارتشهای جنوب که نیروهای خود را در خطر می دید، با جمع آوری قوای محدود خود دست به آخرین یورش زد اما ضد حمله عظیم روسها در 12 ژوییه که در آن ده ها لشکر زرهی تازه نفس، بیش از یک میلیون سرباز شرکت داشتند و توسط هزاران توپ پشتیبانی می شدند، صحنه نبرد کورسک را به «قتلگاه» آلمان ها تبدیل کردند. شکافی که در خط دفاعی آلمان افتاد، سبب شد، روسها تا 10 روز دیگر نیز آلمان ها را به عقب برانند.

ژنرال مانشتاین

نتیجه نبرد
در نبرد کورسک، 2 میلیون سرباز، 5 هزار تانک و 4 هزار هواپیما شرکت داشتند. این نبرد عظیم درسهای بزرگی برای آلمان دربرداشت.
اول آنکه این کشور برای اولین بار شاهد یک ضد حمله عظیم زرهی از جانب دشمنانش بود و پی برد «ابتکار استفاده از لشکرهای انبوه زرهی» دیگر حربه ای کهنه است چرا که با توسعه لشکرهای زرهی روسی، انگلیسی و آمریکایی دیگر قدرت اول زرهی جهان این 3 کشور هستند.
دوم آنکه در نبرد کورسک تلفات روسها نیز کم نبود، در این مقطع از جنگ، هر تانک و یا سرباز آلمانی که از بین می رفت، جانشینی نداشت. حال آنکه روسها با برخورداری از جمعیت سرسخت و قدرت صنعتی خود، مرتب خود را تقویت می کردند و برتری خویش را بر آلمان ها به 4 بر یک رسانده بودند. این امر سبب شد عملیات کورسک شکست تلقی شود. گذشت زمان نیز این را ثابت کرد چرا که آلمانها دیگر هرگز نتوانستند در جبهه روسیه «حمله» کنند بلکه پس از این، کار آنها تنها عقب نشینی بود.
نکته دیگر این بود که آلمانها برای اولین بار پی بردند که دیگر از نظر هوایی و توپخانه نیز «دست بالا» را ندارند.

توپهای روسی در منطقه کورسک

آلمانها در هر دو نبرد مسکو و کورسک ضربه اصلی را از جاسوسان اتحاد شوروی تحمل کردند. الن موروس در اکتبر 1941 و جاسوسان شوروی در سوئیس در جولای 1943 با دو گزارش به موقع که ارتش آلمان را شکستند. البته نباید از یاد برد که در فاصله ماههای ژانویه تا ژوئن 1941 (تاریخ حمله آلمان به شوروی) ده ها جاسوس روس به استالین خبر داده بودند آلمان در حال تجهیز قوا برای حمله به شوروی است اما دیکتاتور روس «احمقانه» خود را به خوش خیالی زده و گزارش جاسوسان را اقدام مذبوحانه انتلیجنس سرویس انگلیس خوانده بود.
نبرد کورسک از نظر حجم تجهیزات جنگی بزرگترین نبرد تاریخ است. «اگرچه استالینگراد از نظر تعداد سربازان و طولانی بودن» اول بود اما نبرد کورسک که 18 روز به طول انجامید، دیگر هرگز در تاریخ تکرار نشد. بسیاری از کارشناسان نظامی، قدرت آتش برتر تویهای روسی را تعیین کننده نتیجه نبرد کورسک می دانند.

______________________________________________________________

منابع: iran-newspaper.com و  newcoy.persianblog.ir

 تدوین مطالب و عکسها : کاوه

تذکر: هر گونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر مرجع است.

 


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:15 عصر

تامکت در کمین فاکس هوند

Iranian Tomcat
 
داستان روزی که برای نخستین بار یک فروند میگ 25 عراقی به آتش خشم خلبانان سرفراز تامکت ایرانی گرفتار و سرنگون شد.
___________________________________________
خاطره ای از سرتیپ خلبان شهرام رستمی

اواخر سال 1361، مسئولیت فرماندهی یکی از پایگاه های هوایی - که سهم عمده ای در حفاظت از آسمان میهن اسلامی را داشت - به من سپرده شد. این پایگاه، علاوه بر تامین پوشش هوایی مناطق مرکزی و جنوب کشور، ماموریت حراست از پهنه نیلگون خلیج فارس را نیز عهده دار بود.
اسکورت کاروان کشتی های تجاری و نفتکش ها در مسیر پایانه های نفتی و بنادر شمال غرب خلیج فارس نیز از جمله مسئولیت های هواپیماهای اف 14 این پایگاه به شمار می آمد.

استفاده گسترده از میگ 25 برای شناسایی
دشمن برای شناسایی مناطق حساس و حیاتی و شریان های اقتصادی، نیاز به وسیله ای مطمئن داشت و این نیاز را به تازگی با بهره گیری از یکی از بهترین پدیده های هواپیمایی استکبار شرق، یعنی هواپیمای شکاری اکتشافی "میگ25" تامین کرده بود.
این هواپیما به بهترین دوربین های عکاسی مجهز بود و می توانست با پرواز در ارتفاعی بیشتر از 70 هزارپا و سرعتی معادل 5/2 برابر صوت، ماموریت شناسایی و عکاسی از نقاط حساس را به انجام رساند. نمونه دیگری از این هواپیما، جهت بمباران ارتفاع بالا وسرعت زیاد برای هدف های بزرگ نظیر شهرها، آماده شده بود که بعدها به شکل وسیعی، توسط دشمن علیه شهرهای کشورمان مورد استفاده قرار گرفت.
درآن زمان، امکانات پدافندی و پروازی به اندازه ای نبود که بتواند از هجوم دشمن به وسیله این نوع هواپیماها جلوگیری کند. اجبارا باید چاره ای کارساز اندیشیده می شد. هر آن چه که به فکر مسئولین نیروی هوایی می رسید، با دقت و وسواس، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گرفت. جلسات متعددی تشکیل شد تا با بحث در این زمینه، راه کار مناسبی ارائه گردد.
در همان روزها، یکی از خلبانان قدیمی و با تجربه، در ماموریتی بر فراز خلیج فارس، با یک فروند از هواپیماهای میگ 25 دشمن مواجه شده بود، ولی به دلیل مناسب نبودن شرایط پروازی برای درگیری با دشمن، وضعیت مناسب و مطلوبی نداشته و امکان رهگیری هواپیمای مهاجم دشمن فراهم نشده بود. لزوم مشورت با خلبانان با تجربه و تحلیل دقیق توانایی های هواپیماهای شکاری و موشک های هوا به هوای آنها، شدیدا احساس می شد تا بتوانیم وظیفه اصلی خویش را انجام دهیم.

بررسی ها برای هدف قرار دادن میگ 25 شروع شد
در یکی از جلسات، ابتدا مروری بر پروازهای گذشته خودی و دشمن کرده امکانات طرفین را مورد سنجش قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که برای رهگیری هواپیمای میگ25 که با سرعت و ارتفاع زیاد پروازمی کند، روش موجود کارایی لازم را ندارد و می بایست حتما شرایط خاصی را به وجود آوریم تا بتوانیم در زمان رهگیری، موفق به دیدن هدف و نگه داشتن آن روی اسکوپ رادار هواپیما و سپس پرتاب موشک بشویم. کلیه شرکت کنندگان در این جلسه بر این عقیده بودند که موقعیت اولیه هواپیمای شکاری رهگیر اف 14، از نظر سرعت، ارتفاع، سمت پرواز و منطقه ایستایی، از اهمیت حیاتی برخوردار است و انتخاب صحیح آنها باعث خواهد شد تا در هنگام درگیری که اعشار ثانیه هم ارزشمند است، در انجام کارها عقب نباشیم. به همین دلیل، تغییراتی در موقعیت منطقه ایستایی، سرعت و ارتفاع هواپیمای شکاری گشت هوایی داده شد و برنامه توجیهی روش رهگیری و هدف قرار دادن هواپیمای دشمن، برای کلیه خلبانان پایگاه اجراشد. من که خود مسئول پایگاه نیز بودم، تقریبا به اندازه بقیه خلبانان، در امور پروازها شرکت می کردم و امید آن را داشتم که درفرصتی مناسب، به مصاف این سلاح قدرتمند دشمن بروم.

برای گشت هوایی پرواز کردیم
در روز 11 آذرماه 1361، یکی از ماموریت های گشت هوایی را در شمال غرب خلیج فارس و در مجاورت جزیره خارک به عهده گرفتم. مثل همیشه پس از توجیه خلبان کابین عقب هواپیما و گرفتن آخرین اطلاعات پروازی، جهت انجام ماموریت روانه شدیم. به یاد دارم خلبان کابین عقب که آن روز با من پرواز می کرد، بیش از چند ماهی نبود که به پایگاه منتقل شده و آموزش های خود را روی هواپیمای اف 14، تازه به پایان رسانده بود. ما با انجام کارهای اولیه و روشن کردن موتورها و وارسی کلیه سیستم ها، به سمت باند حرکت کرده، به پرواز درآمدیم. مطابق معمول، بعد از بلند شدن و وارد شدن به منطقه ایستایی، شروع به جست وجوی راداری توسط رادار هواپیما کردیم. ایستگاه رادار زمینی نیز با ما در تماس بود و مطابق معمول، به صورت هماهنگ با رادار زمینی، پرواز را ادامه می دادیم و هواپیمای سوخت رسان هم در منطقه مشخصی آماده سوخت رسانی به ما بود.
-
آرزو داشتم که با یک میگ 25 عراقی برخورد کنم
پس از حدود دو ساعت که در منطقه بودیم و درست چند لحظه بعد از سوخت گیری و جداشدن از هواپیمای تانکر سوخت رسان، با خیالی راحت از این که در صورت درگیری، سوخت لازم را دارا هستیم، مجددا در منطقه ایستایی شروع به جست وجوی راداری کردیم. با خود می گفتم: چقدر خوب است که دراین شرایط ایده آل، با هواپیمای دشمن رو به رو شوم!
از همان روزهای اول فعالیت هواپیماهای میگ25 دشمن در سواحل و جزایر خلیج فارس، که مدت زمانی طولانی هم از آن نمی گذشت، همیشه به این فکر بودم و آرزو داشتم که با آن روبه رو شوم و شاید متجاوز از ده ها بار شرایط رهگیری را در ذهنم به تصویر کشانده بودم. آن روز هم مثل همیشه با مروری بر چگونگی درگیری، در این اندیشه بودم که با این وضعیت جدید از نظر تاکتیک، نتیجه چه خواهد شد. ذهنم مشغول این افکار بود که ناگهان کنترلر رادار زمینی اعلام کرد که هواپیمایی با سرعت زیاد و ارتفاع بالا، در حال ورود به منطقه است. طبق گزارش ایستگاه رادار، هواپیمای دشمن که طبق مشخصات اعلام شده، از نوع میگ25 بود، به سرعت به منطقه نزدیک می شد.

به سرعت به یاد آموزشها افتادم
به یاد آوردم در دوره آموزشی، با دستگاهی شبیه هواپیما "سیمولاتور" عینا کارهایی را که حین پرواز می توان انجام داد، با آن تمرین می کردیم و شرایط و وضعیت های مختلفی را به صورت مجازی یا شبیه سازی انجام می دادیم. در یکی از آن تمرین ها، استاد پرواز کابین عقب، به من پیشنهاد کرد که رهگیری یک هدف ارتفاع بالا و با سرعت زیاد را انجام دهم و شرایط این گونه پروازها را به وسیله کامپیوتر مخصوص در سیمولاتور برنامه ریزی کرد. آن وضعیت دقیقا به خاطرم آمد و به یاد آوردم که چطور فاصله حدود 100 مایل، در زمان بسیار کوتاهی شاید در کم تر از 3 دقیقه سپری شد! در واقع، در چنین شرایطی، خلبان فقط لحظات کوتاهی را دراختیار دارد تا بتواند هدف را شناسایی و روی آن قفل کند و سپس به وسیله موشک، آن را ساقط کند. همه این موارد، در عرض چند ثانیه، به صورت تصویری، از ذهنم گذشت.

میگ 25 را رهگیری و آماده شلیک موشک بودم
درحالی که در ارتفاع 40000 پایی پرواز می کردم، مسافت بین دو هواپیما، در مدت بسیار کوتاهی به حدود 70 مایل رسید و من هنوز موفق به پیدا کردن هدف بر روی صفحه رادار هواپیما نشده بودم. زمان به سرعت می گذشت، اما سرانجام با تلاش و دقت زیاد، هدف را روی صفحه رادار دیدم. در آن لحظات، آن قدر از نظر زمان در مضیقه بودم که حتی با خلبان کابین عقب هم با عجله صحبت می کردم. زمان به تندی می گذشت و دو هواپیما با سرعتی باور نکردنی، به هم نزدیک می شدند و تقریبا امید به رهگیری را ضعیف می دیدم. خلبان کابین عقب نیز با عجله مشغول تثبیت هدف در صفحه رادار بود که متوجه شدم عملیات گرفتن هدف در رادار، کامل شده و فقط یک کار باقی مانده است، شلیک موشک به سوی هواپیمای دشمن.
در فاصله حدود چهل مایلی هدف، با توکل به خداوند بزرگ، به همکارم گفتم که می تواند موشک را شلیک کند و او بلافاصله این کار را کرد.
-
موشک دوربرد، هواپیمایی عراقی را به تلی از آتش تبدیل کرد
با توجه به اعلام کامپیوتر هواپیما، تمام مراحل، شامل جداشدن موشک از هواپیما، روشن شدن موتور و اوج گیری آن در جلو هواپیما، با موفقیت همراه بود. موشک قدرتمند و دوربرد هواپیما، دل آسمان را شکافت و با چالاکی، به سمت هدف پیش رفت. در این لحظه، ارتفاع ما حدود 45 هزار پا بود و با سرعتی معادل 5/1 برابر سرعت صوت در پرواز بودیم. بلافاصله سرعت هواپیما را کم کردم تا در صورت برخورد موشک به هدف، فاصله کافی از انفجار را حفظ کرده باشم.
چند ثانیه بعد، دود سفید رنگ ناشی از پرتاب موشک را در هوا و جلوی هواپیما دیدم و به سرعت، به کم کردن ارتفاع ادامه داده، به دقت به جست وجوی چشمی پرداختم. ناگهان نقطه سیاهی را دیدم که خط سفید رنگی در پس آن بود و از روبه رو به ما نزدیک می شد. نقطه سیاه، هواپیمای دشمن بود و خط سفید، همان خط ابری بود که هنگام پرواز هواپیماها در ارتفاع بالا به جا می ماند. به همکارم هشدار دادم که احتمال دارد متقابلا موشکی به طرف هواپیمای ما رها شده باشد، لذا با یک گردش سریع به راست، شروع به کاهش ارتفاع کردم. نقطه سیاه و مسیر سفید رنگش هنوز به ما نزدیک می شد. تا حدود ده هزار پا ارتفاع هواپیما را کاهش دادم. به صفحه رادار نگاه کردم، همه علائم و نشانه ها، حاکی از کامل بودن برنامه رهگیری و تلاقی هدف به وسیله موشک بود و هنگامی که سیستم "شمارشگر"، زمان پرواز موشک را به صفر رسانید، علامت بزرگ مربوط به اصابت موشک به هدف، در وسط صفحه رادار درخشیدن گرفت.
پس از لحظه ای، چشمم به آب های نیلگون خلیج فارس افتاد که روی آن پرواز می کردم. کنترلر رادار زمینی ما را صدا کرد و با خوشحالی تمام اعلام کرد که میگ25 عراقی سرنگون شده است.
در دم، سر به سوی آسمان بلند کرده، از خداوند باری تعالی تشکرکردم.

منابع مختلف سقوط میگ 25 را تایید کردند
بعدا منابع اطلاعاتی دیگری نیز سرنگونی هواپیمای مذکور را مورد تایید قرار دادند. چند تن از خلبانان اسیر عراقی هم از سقوط هواپیمای میگ25 مطلع بودند که از آن جمله، خلبان "سوخو-22" عراقی بود که در تاریخ 22/12/61 اسیر شد و این مورد را همراه با ذکر اطلاعات تکمیلی جالبی بیان داشت. در واقع این حرکت، که جز لطف الهی چیز دیگری نبود، باعث شد که پرواز هواپیماهای میگ25 عراقی در خلیج فارس قطع شود. یکی از اسرای خلبان عراقی، بعدها اظهار کرد که خلبان میگ25 مذکور، همان کسی بوده که هواپیمای حامل مرحوم "بن یحیی" ( وزیر خارجه وقت الجزایر ) را که در تاریخ 13/2/61 برای میانجی گری، عازم تهران بود، به هنگام ورود به فضای جمهوری اسلامی ایران، در نوار مرزی ایران و ترکیه هدف قرار داده و ساقط کرده بود.
______________________________________________________________
منبع: sajed.ir

نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:15 عصر

بالگرد SH-3 سی کینگ، سلطان دریا

بالگرد SH-3 Sea King  (که به نام S-61 در کارخانه سازنده شناخته می شود) با هدف ساخت یک هلیکوپتر ضد زیردریایی برای نیروی دریایی ایالات متحده طراحی شد.سطح زیرین این هلیکوپتر به شکل شناور طراحی شده و دو باله پخ در دو طرف بدنه به حفظ تعادل آن بر روی آب کمک میکند.اولین مدل اس-61 که قراردادی برای فروش آن منعقد شد، SH-3A سی کینگ بود.در 23 سپتامبر 1957 قرارداد اولیه تولید این هلیکوپتر برای نیروی دریایی ایالات متحده منعقد شد و اولین پیش نمونه اش در 11 مارس 1959 برای نخستین بار به پرواز درآمد.از زمان اولین پرواز اس-61 تا به حال،مدل های مختلفی از این هلیکوپتر ساخته شده و انواعی هم با اجازه شرکت سازنده در کشورهای انگلستان،ایتالیا و ژاپن موناژ شده است.همچنین این هلیکوپتر با نام نیوری پس از اصلاحات مفصلی در مالزی تولید شد.



برای اجرای ماموریت های ضد زیردریایی و ضد کشتی،اس-61 قابل تجهیز به رادار جستجوگر و تجهیزات ویژه کشف هدف است و با استفاده از چهار اژدر آشیانه یاب یا دو فروند موشک هوا به سطح اگزوسه یا سی ایگل میتواند به هدف حمله ور شود.این هلیکوپتر در ماموریت های نجات هوا/دریا هم استفاده فراوانی دارد و می تواند بین 18 تا 22 نفر بازمانده را نجات دهد.مدلی از اس-61 به نام کماندو،هلیکوپتری ترابری تاکتیکی است و می تواند 28 نفر (45 نفر در حالت فوق ظرفیت) سرباز مسلح را حمل کند.



در 1961 شرکت ایتالیایی آگوستا توافقنامه ای برای تولید و توسعه طرح اس-61 و اس.اچ.3دی با سیکورسکی امضا کرد.محصولات آگوستا، به نام ASH-3D از 1969 به نیروی دریایی ایتالیا تحویل شد.مدل غیر نظامی تولیدات آگوستا را AS-61نامیدند.همچنین،توافقی هم بین شرکت انگلیسی وستلند و سیکورسکی برای توسعه طرح اس-61 حاصل شد.با اجرای این توافق،وستاند با استفاده از پیکره و سیستم پروانه SH-3D هلیکوپتر های وستلند سی کینگ را تولید کرد.در این هلیکوپتر ها تغییرات عمده ای در قوای محرکه و تحهیزات اویونیکی انجام گرفت تا استاندارد های مطلوب نیروی دریایی سلطنتی برای یک هلیکوپتر ضد زیردریایی مناسب تامین شود.این سی کینگ ها علاوه بر ماموریت اصلی،برای اجرای عملیات تجسس و نجات،ترابری تاکتیکی نیروهای نظامی،تخلیه مجروحان و حمل بار هم مورد استفاده اند.



-----
انواع مدل ها:
SH-3A: اولین نمونه سی کینگ(225 فروند)
CH-124:شبیه SH-3A،برای صدور به کانادا،41 فروند)
S-61A:مدل ترابری،آبی/خاکی،قادر به حمل 26 نفر سرباز مسلح)
S-61A-4:نیوری،38 فروند مالزی،31 صندلیه
HH-3A:اصلاح شده مدل اولیه،با پوشش ضد گلوله و مسلح
SH-3D:سی گینگ،مدل استاندارد ضد زیردریایی نیروی دریایی
VH-3D:قابل استفاده برای حمل شخصیت ها
SH-3H: نوع چند منظوره
S-61B: تولید شده برای نیروی هوایی ایالات متحده



-----
کاربران:
ایالات متحده امریکا،انگلستان،ایران،مالزی،ایتالیا ،ژاپن،استرالیا،برزیل،کانادا،دانمارک ،مصر،آلمان،هند،اندونزی،عراق،اردن،لی بی،نروژ،پاکستان،قطر،عربستان،اسپانیا

--- مشخصات فنی مدل D (استاندارد) --- 
قوای محرکه 
- دو موتور توربوشفت جنرال الکتریک T58-GE-10
توان نامی موتور: 1.044 کیلو وات
ظرفیت کل مخازن سوخت: 3180 لیتر
- پروانه اصلی و پروانه دمی پنج تیغه ای
ابعاد
قطر پروانه اصلی: 18.9 متر
قطر پروانه دمی: 3.2 متر
مساحت دیسک پروانه اصلی: 280.5 متر مربع
طول: 22.1 متر
ارتفاع: 5.1 متر
وزنها
وزن برخاستن عادی: 8.4 تن
وزن تسلیحات: 380 کیلوگرم
عملکرد پروازی
بیشترین سرعت افقی: 267 کیلومتر بر ساعت
سرعت کروز برای بیشترین برد: 219 کیلومتر بر ساعت
بیشترین نرخ صعود: 10 متر بر ثانیه
سقف پرواز خدمتی: 4.4 کیلومتر
سقف پرواز ایستا: 3.2 کیلومتر
برد: 1005 کیلومتر
- خلبان و کمک خلبان در عرشه پرواز و دو نفر کاربر سونار در کابین اصلی


 
 

 

سی کینگ نیروی دریایی ایران

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع: military.ir


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:15 عصر

توپ ضدهوایی 35 میلیمتری اورلیکن و سیستم اسکای گارد

حماسه های بسیاری درباره شجاعت خلبانان جان برکف نیروی هوایی در دفاع از حریم هوایی کشور عزیزمان در رویارویی با متجاوزان عراقی نوشته شده اما تا به حال به سلحشوران نیروی هوایی که بر روی زمین و با استفاده از توپهای ضدهوایی -و صد البته با تکیه بر نیروی ایمان- خلبانان دشمن را به ستوه می آوردند و ناامید روانه پایگاهشان می کردند کمتر توجه شده است. نگاهی کوتاه به توپ ضدهوایی اورلیکن بیاندازیم و یادی کنیم از دلاورمردانی که این توپها را عبادتگاه خود ساخته بودند. شیرمردانی که همواره یادشان در نزد مردم ایران گرامی است.

Oerlikon 35 mm twin cannon

در سال 1952 شرکت اورلیکن سوئیس کار طراحی توپهای ضدهوایی جدیدی را برای جایگزین کردن توپهای 20 میلمیتری دوران جنگ جهانی دوم آغازکرد. طراحان این شرکت حساب کردند که کالیبر 35 میلیمتر می تواند مناسبترین گزینه برای چنین توپی باشد. چند طرح مختلف توسط اورلیکن آزمایش شد تا سرانجام، توپ جدیدی با نام مارک323 و کالیبر 35 میلیمترعرضه شد.

 شرکت "کونتراوس" برای هدایت آتش این توپ جدید یک رادار کنترل آتش به نام "سوپرفلدرماوس" تولیدکرد. این سیستم هدایت آتش در حقیقت از ترکیب یک رادار جستجو باند ئی/اف به همراه یک رادار هدفگیری پالس-دوپلر باند جی تشکیل شده بود. مجموعه هدایت آتش سوپرفلدرماوس بر روی یک کانتینر 4 چرخ قرارگرفته بود. برد این رادار 15 کیلومتر بود و بعدها در توپ خودکششی "گپارد" نیز بکارگرفته شد. سوپرفلدرماوس برای کشف و هدفگیری هواگردهایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند مناسب است و نمونه های به روز شده آن توانایی کشف انواع پهپادها و موشکهای کروز را نیز دارند.

در اواخر دهه 70 سیستم هدایت آتش دیگری با نام "اسکای گارد" برای هدایت آتش توپهای 35 میلیمتری اورلیکن توسعه یافت. این سیستم عبارت بود از یک رادار جستجوی پالس-دوپلر و یک رادار هدفگیری و یک نمایشگر تلویزیونی. این سیستم نیز در درون یک کانتینر قرارداشت و یک مولد برق کوچک انرژی مورد نیاز مجموعه را تامین می کرد.

رادار کنترل آتش اسکای گارد


رادار کنترل آتش اسکای گارد


نحوه اتصال توپهای اورلیکن به رادارهدایت آتش اسکای گارد. هر اسکای گارد وظیفه هدایت دو قبضه توپ را برعهده دارد.

توپ اورلیکن -برای ایجاد چتر پدافند هوایی متحرک در میدان نبرد- بر روی بدنه تانکهای لئوپارد و تی-55 نیز نصب شد. توپهای خودکششی گپارد در حقیقت ترکیبی از بدنه تانک لئوپارد و توپ اورلیکن می باشند.

توپ خودکششی ضدهوایی گپارد ساخت آلمان. انتخاب توپ اورلیکن توسط کشوری که خود دارای بهترین کارخانه های توپ سازی مانند موزر و کروپ می باشد اثبات کننده کیفیت توپهای کارخانه اورلیکن است.

توپ خودکششی ضدهوایی گپارد 

در سال 1980 یک نمونه به روز شده از توپ اورلیکن تولید شد. این توپ دستگاه نشانه روی بهبودیافته ای داشت و می توانست توسط سیستمهای هدایت آتش دیجیتال شلیک شود. چند سال بعد نمونه سوم توپ اورلیکن ساخته شد که دارای دستگاه روغنکاری خودکار و صفحات زره برای خدمه بود.

در سال 1985 یک نمونه دیگر از توپ ضدهوایی اورلیکن به بازار عرضه شد که دارای کامپیوتر هدایت آتش "گانکینگ3دی" و یک فاصله یاب لیزری بود.
توپ 35 میلیمتری اورلیکن می تواند از انواع گوناگون مهمات استفاده کند. در میان این مهمات می توان به گلوله های با قدرت انفجاری بالا، گلوله های رسام، گلوله های ضدزره و گلوله های ضدموشک اشاره کرد. گلوله های ضدموشک ساخته شده برای توپ 2 لول اورلیکن مانند گلوله های بکار رفته در تفنگهای شات گان می باشد. این گلوله دارای 152 ساچمه سخت از جنس تنگستن است و در صورت اصابت کردن آن به موشک دست کم می تواند سیستمهای راداری و کنترلی موشک را از کابیاندازد.

در ژانویه 2008 وزیر دفاع ایران -سردار مصطفی محمد نجار- اظهارداشت که ایران توانسته است توپ 35 میلیمتری اورلیکن را به همراه سیستم هدایت آتش آن در داخل کشور تولید کند.

صنایع نظامی چین اجازه ساخت توپ و اسکای گارد را به دست آورده و آن را با نام تایپ90در کشور خود تولید می کنند.

 خدمه

هر رسد آتشبار ضدهوایی اورلیکن شامل یک رادار کنترل آتش و 2 قبضه توپ می باشد و رادار کنترل آتش وظیفه هدایت هر دو قبضه را برعهده دارد. خدمه هر توپ عبارتند از: رئیس توپ، متصدی مولد برق، تیرانداز(هدفگیر)، خرج گذار سمت راست، خرج گذار سمت چپ، مهمات بیار سمت راست، مهمات بیار سمت چپ. 5 نفر خدمه نیز مسئول بکارگیری اسکای گارد در اتاقک کانتینر رادار هستند. یک نفر افسر تیر وظیفه سرپرستی این 19 نفر را برعهده دارد. افسر تیر با استفاده از یک وسیله ارتباطی می تواند هدایت هر یک از توپها یا هر دو توپ را برعهده رادار هدایت آتش بگذارد یا توپها را از رادار جدا کرده و در اختیار خدمه قراردهد تا هدفگیری و شلیک آنها به صورت دستی انجام شود.

تاریخچه عملیاتی

در جنگ فالکلند(1982م) آرژانتینی ها از هر دو سیستم سوپرفلدرماوس و اسکای گارد برای هدایت آتش توپهای اورلیکن خود بهره گیری می کردند. در روز 4 می 1982 اسکای گارد توانست یک فروند هواپیمای "سی هاریر" نیروی دریایی سلطنتی را در جزیره "گوسه گرین" از آسمان به زیربکشد. درنتیجه، خلبانهای انگلیسی تاکتیک خود را عوض کردند و سعی می کردند که خود را از برد توپهای ضدهوایی آرژانتین دور نگه دارند. در روز 27 می و در همان جزیره بازهم یک فروند هواپیمای انگلیسی توسط اورلیکنهای آرژانتین ساقط شد اما اینبار قرعه فال به نام یک هاریر نیروی هوایی سلطنتی افتاد.

مدافعین آرژانتینی در نبرد گوسه گرین از آتش مستقیم این توپها برای مقابله با چتربازان بریتانیایی استفاده کردند. در روزهای 31 می و 3 ژوئن انگلیسیها سعی کردند تا با استفاده از موشکهای ضدتشعشع رادارهای اسکای گارد را از دور خارج کنند که در نتیجه این حمله یکی از اسکای گاردها از کار افتاد. در روز 12 ژوئن یک فروند هاریر دیگر بر فراز "ساپرهیل" آسیب دید که حدس زده می شود توسط گلوله های اورلیکن مورد اصابت قرارگرفته است. کمی بعد این هواپیما از سرویس خارج شد. یک بار دیگر آتش مستقیم اورلیکنها در "وایرلیس" و تنها چند ساعت قبلا از تسلیم شدن آرژانتین به کمک مدافعین شتافت.
در انتهای جنگ، بریتانیا توانست 15 قبضه از توپهای آرژانتین را به همراه 6 دستگاه رادار اسکای گارد و 1 دستگاه رادار سوپرفلدرماوس به غنیمت بگیرد.

اما ایران بیشترین استفاده را از توپهای پدافندهوایی اورلیکن برده است. در اواخر دهه 40 شمسی مسئولان وقت نیروی هوایی شاهنشاهی تصمیم گرفتند که پدافند هوایی را تحت واحد جدید و مستقلی سازماندهی کنند. تعدادی از متخصصین به مطالعه سیستمهای پدافند هوایی آن زمان پرداختند و در نهایت -با توجه به شرایط جغرافیایی ایران و تضمین پشتیبانی فنی از طرف سوئیس- توپ اورلیکن و رادار اسکای گارد را برای این منظور مناسب تشخیص دادند.
در سال 1348 اولین پرسنل نیروی هوایی از میان افسران با کفایت این نیرو انتخاب شدند تا برای دیدن دوره های فنی و نگهداری توپ اورلیکن به سوئیس اعزام شوند. این گروه پس از بازگشت به ایران به آموزش دیگر افسران و درجه داران برگزیده نیروی هوایی پرداختند. در نتیجه هنگامی که توپ ها و رادارها به همراه مستشاران سوئیسی وارد ایران شدند این افراد توانستند در کمترین مدت توپها را عملیاتی کرده و تمرینهای هدفگیری خدمه را آغازکنند.

در سال 1353 و پس از بالاگرفتن درگیری های مرزی بین ایران و عراق و حمایت محمدرضا پهلوی از ملامصطفی بارزانی، تعدادی از توپهای اورلیکن به منطقه درگیری اعزام شدند و برای اولین بار توانستند توانایی های خود را به اثبات برسانند. مجهز نبودن نیروی هوایی عراق به موشکهای ضدتشعشع سبب شد تا اورلیکنها تلفات سنگینی به این نیرو وارد کنند و به گفته بعضی ناظران این توپها توانستند در حدود 50 فروند هواگرد عراقی را در این درگیریها هدف قرارداده یا ساقط کنند. پس از درگیرهای مرزی با عراق، تعدادی از توپهای اورلیکن برای مقابله با چریکهای ظفار و حمایت از سلطان قابوس به عمان فرستاده شدند.
در سال 1980 عراق به صورت ناجوانمردانه به ایران حمله کرد و شعله های جنگی نابرابر به مدت 8 سال شعله ور گشت. در 2 سال ابتدای جنگ توپهای اورلیکن بارها توانستند هواپیماهای متجاوز عراقی را ساقط کنند. در نتیجه، صدام حسین دست به دامان شوروی(سابق) شد و روسها -با جود اینکه در ابتدای جنگ اعلان بی طرفی کرده بودند- شروع به بازسازی و تغذیه مجدد نیروی هوایی عراق با هواپیماها و تجهیزات مدرنتر کردند. از جمله تجهیزاتی که در آن زمان در اختیار عراق قرارگرفت موشکهای ضدتشعشع "کااچ-28" بود.

حال، نیروی هوایی عراق می توانست با خیال راحت رادارهای اسکای گارد را هدف قراردهد و توپهای اورلیکن را از کار بیاندازد. اما به کارگیری این موشکها نتوانست باعث عقب نشینی خدمه جان برکف توپها شود. مسئولان وقت نیروی هوایی با تغییر تاکتیک به جنگ هواگردهای دشمن رفتند. قرار شد تا رادارهای اسکای گارد خاموش شده و خدمه به صورت چشمی هدفگیری توپها را انجام دهند.

تا انتهای جنگ، توپهای اورلیکن آسمان ایران را برای جنگنده-بمب افکنهای عراق ناامن کرده و چون خاری در چشمان خلبانهای نیروی هوایی عراق بودند. توپهای اورلیکن و خدمه رشید آنها -مخصوصا در طی جنگ شهرها و حملات هوایی عراق به مردم غیرنظامی- نقش موثری در دفاع از شهرها و نقاط حیاتی کشور داشتند. آمار دقیقی از تعداد هواپیماهای ساقط شده توسط این عزیزان در دست نیست ولی بعضی از آگاهان نظامی تعداد هواپیماها و بالگردهای ساقط شده عراقی را بیش از 100 فروند تخمین می زنند.

در سال 2007؛ 9 سرباز آفریقای جنوبی در اثر گیرکردن و انفجار لوله توپ اورلیکن کشته شدند و 14 نفر دیگر زخمی شدند. این حادثه در طی یک تمرین آموزشی اتفاق افتاد. آفریقای جنوبی دلیل این حادثه را یک اشکال مکانیکی و شرکت سازنده بی تجربگی خدمه و عدم انجام موارد ایمنی از سوی آنان می دانند.

به کارگیرندگان

توپ 35 میلیمتری اورلیکن از همان ابتدا بازار خارجی بسیار خوبی به دست آورد و در حال حاضر پس از گذشت نزدیک به نیم قرن در حدود 30 کشور از آن استفاده می کنند. آرژانتین، آلمان، آفریقای جنوبی، اسپانیا، اتریش، اکوادر، امارات عربی متحده، ایران، اندونزی، باهاما، برزیل، بریتانیا، پاکستان، تایوان، ترکیه، چین، رومانی، ژاپن، سوئیس، شیلی، عمان، عربستان سعودی، فنلاند، قبرس، کره جنوبی، کویت، کامبوج، کانادا، مالزی، مصر، یونان کشورهای هستند که اورلیکن را برای دفاع از حریم هوایی خود انتخاب کرده اند. همانطور که ذکرشد انگلیس نیز تعدادی از اورلیکنهای آرژانتین را به غنیمت گرفت که درحال حاضر از 4 دستگاه رادار اسکای گارد برای مراقبت حریم هوایی خود استفاده می کند.


مشخصات توپ 35 میلیمتری اورلیکن:
وزن 6700 کیلوگرم
طول 7.8متر
طول لوله 3.15متر
کالیبر 35میلیمتر
حمل 4 چرخ یدک کش
ارتفاع 5- تا92+ درجه
چرخش 360 درجه
نرخ آتش 550 گلوله در دقیقه
سرعت دهانه 1.175متر/ثانیه
بردمؤثر 4000متر
خشاب 7خشاب با 19 فشنگ
بار مبنی توپ آماده شلیک 2500 فشنگ

_______________________________________________________

منبع: aerospacetalk.ir

 

پی نوشت:

اطلاعات بیشتر در مورد توپ اورلیکن در ویکی پدیا

یکی از نمونه های موفق کاربرد سیستم اسکای گارد در جنگ 8 ساله


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 6:53 عصر

*-* آشنایی با جنگنده رهگیر Gloster Javelin *-*

سوالات و اشکالات نرم افزاری

آمار و اطلاعات : 4 پاسخ ها || 21 بازدیدها
Post by soroush parsi
نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 6:53 عصر

هدف: پایگایی هوایی کرکوک

عکس و نقاشی
آمار و اطلاعات : 1 پست || 29 بازدیدها
Post by دختر خسته
نظر شما( )
<   <<   171   172   173   174   175   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چگونه کتابخوان تر شویم؟
دانستنی های کوتاه
دانــستـــنی هـای جـــــالـــــــب
جهان در صدسال
28جمله از دکتر حسابی
الماس های معروف دنیا
معنی گلها
انیشتن
راز شمع (( در درمان و ارزو ها))
یا ذهن می تواند آینده را پیش بینی نماید؟
موبایل ومغز
آیا می دانید
خودرو و رنگها
نامگذاری محلات قدیمی تهران
پرچمدار ارتباطات با دور
[همه عناوین(1944)]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

290906

بازدید امروز

96

بازدید دیروز

192

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 لینک دوستان

مهندسی مکانیک
بی تاب

لوگوی دوستان




اشتراک