سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 

دانش بی عمل مانند درخت بی ثمر است . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

سه شنبه 89/2/14  ساعت 1:36 عصر

سلام

سلام
پس از یه وقفه طولانی که به بهانه کنکور همه کارهای مفید رو گذاشته بودم کنار اومدم،که کم کاریهام رو جبران کنم.راستش از این به بعد می خوام برم تو کار برنامه نویسی،یعنی برنامه های که واسه پروژه درسام رو انجام می دم رو Upload می کنم تا دوستان ازش استفاده کنن،اگه تو نوشتن برنامه ای به مشکل برخوردید پیام بذارید تا اگه تونستم کمکتون کنم.


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

سه شنبه 89/2/14  ساعت 1:36 عصر

مک کیب

سلام



از مباحث مهمی که مهندسین شیمی
باید یاد بگیرن مشخص کردن تعداد سینی های یک برج تقطیر هستش،برنامه ای که نوشتم
این قابلیت رو داره که تعداد سینی های یک برج تقطیر دو جزئی رو به روش مک کیب مشخص
می کنه و تعداد سینی ها رو به صورت گرافیکی رسم می کنه،از دیگر مزیت های این
برنامه اینه که کاربر می تونه هم با داشتن فراریت نسبی و هم با داشتن داده های
تعادلی نمودار تعادلی رو رسم کنه،ورودی های برنامه که کاربر باید وارد کنه:



Alpha, Ropt/Rmin, Xf,Xd,Xb,q,feed stage



و اظلاعات خروجی عبارتند از:



Ideal stage, Min stage, Rmin



مزیت های دیگه ای هم داره که
دوستان می تونن برام پیام بذارن تا برنامه رو همراه با توضیحات کامل براشون
بفرستم.






نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

سه شنبه 89/2/14  ساعت 1:36 عصر

پروژه های فنی مهندسی

دوستانی که در زمینه های برنامه نویسی و برنامه های فنی مهندسی احتیاج به کمک دارند یه پیغام بذارید تا اگه کمکی از دستم برمیاد انجام بدم
برنامه های که خودم واردم یا آشناهائی دارم که می تونن انجامش بدن:       
Matlab
SolidWorks
Fortran
Auto Cad
3D Max
Hysys
.........




نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

سه شنبه 89/2/14  ساعت 1:36 عصر

least square

least square روشی هست که بهترین خط رو از  تعدادی نقطه عبور می ده،این برنامه این مزیت رو داره که روند Converge رو نشون می ده.
هر کی این برنامه رو احتیاج داره فقط کافیه یه پیغام بذاره

نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

سه شنبه 89/2/14  ساعت 1:36 عصر

حل معادلات غیرخطی

سلام دوستان
دوستانی که برنامه ای  احتیاج دارن که معادلات غیر خطی رو حل کنه میتونن به من یه ایمیل بزنن یا نظر بذارن تا واسشون بفرستم،این برنامه با فرترن نوشته شده که دوستان میتونن معادلات رو تعریف کنن تا برنامه اونارو حل کنه.

نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

سه شنبه 89/2/14  ساعت 1:36 عصر

Hysys

بازم سلام
راستش وقتی کلاس Hysys می رفتم از محیط Hysys فیلمبرداری و نکاتی که استاد می گفت رو ضبط می کردم(با برنامه Snagit).البته کامل نیست،چند جلسه نشد فیلم بگیرم و چند جلسه هم بدون صداست.دوستانی که میخوان با محیط Hysys آشنا بشن ایمیل بزنن تا واسشون بفرستم.



نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 89/2/11  ساعت 10:6 عصر

طب پست مدرن دریک نگاه

دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani


طب پست مدرن دریک نگاه


نوشته :ترکان عینی زاده


ویراستاری مجدد : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه


پست مدرنیسم جنبشی معاصر است که تأثیر قابل ملاحظه‏ای در روند مطالعات اخیر داشته‏ است. از این جریان در تلقی عام و کلاسیک به عنوان مهم‏ترین عامل نسبیت‏گرایی یاد شده است و بسط آن با نقد جریان روشنگری و خردباوری مدرن، عینیت گرایی را که یکی از شاخص‏های علم در دوران مدرنیسم است به چالش می‏کشد. در این میان نگرش و عملکرد پزشکی نیز در جریان تحولات فکری و تحت تأثیر جهان بینی و فلسفه حاکم بر دوره‏های مختلف تغییر یافته است و در نهایت ظهور پست مدرنیسم در قرن بیست و یکم در علم پزشکی، تفاسیر جدیدی از سلامت،بیماری، مفهوم و رویکردهای پزشکی را به همراه داشته است. این رویکرد جدید، جامعه پزشکی و کارگزاران خدمات درمانی مدرن و نقش آنها را در بهبودمراقبت های بهداشتی و سلامت بیماران، مورد نقد قرار داده است. مقاله حاضر با مطالعه و بررسی این امر سعی در ترسیم سیر تحولاتی دارد که به تناسب تحول جریان‏های فکری مختلف، در حوزه پزشکی رخ داده است
کلید واژه: پزشکی پست مدرن ـ پزشکی سنتی ـ پزشکی مدرن – پست مدرنیسم ـ مدرنیسم ـ مدل زیست پزشکی ـ مدل زیست فرهنگی.
مقدمه
مدرنیسم به عنوان یک دوران تاریخی پس از رنسانس فرهنگی در اروپا آغاز گردید. از ویژگی‏های مهم این دوران می‏توان به رشد شهرنشینی، گسترش وتوسعه علوم جدید، پدیدآمدن نهادهای جدید سیاسی، اجتماعی و آموزشی اشاره کرد. در این دوره به موازات از میان رفتن تدریجی نظامهای سنتی و پیشرفته سریع علوم و تکنولوژی، عقل به عنوان مرجع نهایی مشروعیت شناخته شده و ناگزیر شاهد افزایش تدریجی دین گریزی و گرایش به انسان باوری هستیم.
پیش از دوره مدرن دین از جایگاه ویژه‏ای در جامعه سنتی برخوردار بود؛ چرا که توجیه کننده نهایی رفتارها بوده و تصویر کلی از جهان را در اختیار فرد می‏گذاشته است. اما در دنیای مدرن این اندیشه جای خود را به اندیشه علمی می‏دهد و ایمان به علم جانشین ایمان دینی می‏شود. در این زمینه می‏توان از پوزیتیویسم به عنوان نمودی از دین گریزی مدرن نام برد. باور به کسب معرفت از طریق تجربه و منفعل بودن ذهن انسان در این روند از جمله اصول اساسی اندیشه پوزیتیویستی است. در واقع در این دیدگاه دانش درباره جهان عینی فقط از راه علوم تجربی امکان پذیر است و وحی و شهود به عنوان منابع کسب معرفت زیر سئوال می‏روند. همچنین در این اندیشه احکام و قضاوت‏ها به دو دسته حکم‏ها و داوری‏های واقعی و ارزشی تقسیم می‏شوند. بنابراین عقل و دریافت‏های آن جایگاه و اهمیت ویژه‏ای در این دیدگاه می‏یابند. به مرور و پس از مواجهه با بحرانهای ناشی از نوع نگرش و تفکر دوران مدرن، شاهد ظهور رویکرد جدیدی در تفکر هستیم که پست مدرنیسم نام دارد.(حقیقی؛1381)
اصطلاح پست مدرن حدوداً از سال 1950 یعنی بعد از اوج مدرنیسم و در پایان جنگ جهانی دوم ظهور پیدا کرد و در حوزه‏های فکری و فرهنگی گوناگون از جمله معماری، ادبیات، سینما و نقد هنر گرفته تا جامعه‏شناسی، مردم‏شناسی، سیاست و فلسفه به کار گرفته شد. این تفکر به تدریج دامنه خود را در زمینه‏های مختلف علمی نیز گسترش داد تا آنجا که ”ژان فرانسوا لیوتار“ در اثر معروف خود از “علم پست مدرن“ سخن می‏گوید.(همان)
پست مدرنیسم در واقع در نقد بنیادهای مدرن شکل گرفته است و از جمله نقدهای اساسی که به دوران مدرن وارد می‏کند، نقد روشنگری و خردباوری مدرنیسم است. در اندیشه روشنگری، عقل نیروی ضد اسطوره و سنت به شمار می‏رود و نیروی استدلال عقلی به عنوان مرجع مشروعیت پیشنهاد می‏گردد. به این ترتیب مدعی تحقیق شکل‏های عقلانی زندگی فردی و اجتماعی است.(همان) از سوی دیگر روشنگری با ادعای شناخت یقینی و ثابت عالم در چارچوب ایدئولوژی‏های نوین، نوید ظهور دنیای پیشرفته و مترقی را می‏داد. اما متفکران پست مدرن با نقد فراگیر و ریشه‏ای عقل این ادعای روشنگری را رد می‏کند و منکر پیشرفت در علم و بهبود اجتماعی یا هر تعبیر دیگری از پیشرفت می‏شود و در مقابل به جای اصطلاح ”پیشرفت“، واژه ”تغییر“ را به کار می‏برد.
فوکو در نقد مطلق باوری علم در دوران روشنگری معتقد است، حقیقت در هر جامعه‏ای براساس نوع رابطه قدرت و دانش ساخته می‏شود و بنابراین اعتبار حقیقی نسبی است. به این ترتیب متفکران پست مدرن بر این باورند که عقل همواره ریشه در شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارد و مقوله‏ها ومعیارهای ارزیابی آن در وضعیت‏های زمانی و مکانی مختلف، متفاوت است. لذا این نگاه با نسبی کردن شناخت و حتی با نسبی دانستن حقیقت و معرفت همه ادعیه‏های روشنگری را در معرض تردید قرار داد و نفی نمود.
پزشکی نیز همچون سایر شاخه‏های علمی متأثر از جهان بینی و فلسفه حاکم بردوران مختلف است. به این ترتیب در دوره‏های متفاوت با توجه به رویکردهای مختلف نسبت به انسان و نوع برداشت از حقیقت، فلسفه و نیز عملکرد پزشکی دستخوش تغییر شده است. مقاله حاضر نیز سعی در ترسیم تحول در رویکردهای علم پزشکی دارد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که پزشکی چگونه در جریان تحولات فکری مختلف، تغییر یافته است و در هر دوره چه رویکردی نسبت به یافته‏ها و برداشت‏های دوران قبل داشته است.
نگرش علم پزشکی از سنتی تا پست مدرن:
در جهان بینی سنتی «کل» حیثیتی مستقل از اجزاء داشته و هستی را صرفاً منحصر به اجزاء متکثر مستقل از یکدیگر نمی‏داند. طب سنتی نیز بر اساس چنین فلسفه‏ای به طبیعت می‏نگرد . لذا انگاره طب سنتی بدن انسان را مجموعه‏ای از اجزاء که فقط با یکدیگر ارتباط مکانیکی دارند تلقی نمی‏کند بلکه برای بدن انسان‏ شأن مستقل قائل است و اختلال اجزاء را ناشی از برهم خوردن حقیقت کلی می‏داند. در باور اطباء سنتی انسان تنها یک موجود زیستی و بیولوژیک نیست بلکه ترکیبی از روح و جسم است و بیماری نتیجه از بین رفتن تعادل در نظامی است که تمام ارکان و عناصر آن صرفاً مادی نیست. به این ترتیب طب سنتی از رهگذر باور به وحدت و پیوند بین جوانب مختلف انسان، یعنی جسم و نفس و روح، در روند درمان نیز توجه خود را معطوف به کلیت بدن بیمار می‏کند.
از سوی دیگر طب سنتی مبتنی بر طبیعت بوده و از گیاهان و مواد معدنی و حیوانی جهت درمان بیماری‏ها بهره می‏برد و برای تبدیل این مواد طبیعی به دارو غالباً دخل و تصرف زیادی در آنها اعمال نمی‏کند.
اما به مرور در پس تحولات اجتماعی، جمعیتی و پیشرفت تکنولوژی در دوره مدرن، نیازها و مطالبات افراد نیز تغییر یافت و در این راستا مراقبت‏های پزشکی پیش از دوران مدرن نیز، با پذیرفتن تکنولوژی جنبش مدرنیسم، به سمت مدرنیزه شدن پیش رفت. به این ترتیب، در سال‏های آخر قرن 18 شاهد ظهور طب مدرن هستیم.
در حالیکه در طب سنتی سه مبنای اسطوره‏ای، مذهبی و تجربی ـ علمی در نظر گرفته می‏شود. طب مدرن با حذف مبانی اسطوره‏ای و مذهبی تنها تجربه، آزمایش و علوم عقلی را مبنا و پایه مفروضات خود می‏داند. لذا طب مدرن تجربه‏گرایی را مبنای اندیشه و عملکرد خود قرار داد. در این دوره اهمیت زیادی به کالبدشناسی آسیب‏شناختی داده می‏شد و به اعتفاد فوکو”نگاه“ در این دوره اقتدار می‏یابد به طوری در این روند چشم و عمل دیدن، سرچشمه وضوح می‏شود و این نگاه دقیق و هوشیاری تجربی گستره آزمایش را مشخص می‏کند.(فوکو؛1385)
بعلاوه طب مدرن برخلاف طب سنتی توجه دقیق خود را نه به تمام بدن به عنوان یک کل، بلکه بر عضو خاص معطوف می‏داد و آن عضو را مورد توجه و تجزیه دقیق قرار می‏دهد. فوکو در این باره از جایگزین شدن پرسش «کجای بدن شما آسیب دیده است؟» به جای پرسش «ناراحتی شما چیست؟» یاد می‏کند که هر یک دستور زبان و سبک خاص خودشان را دارند. به این ترتیب شاهد توزیع تازه‏ای از عناصر مجزای فضای جسمانی هستیم که در آن جدایی بافت در تقابل با توده عملکردی یک اندام قرار می‏گیرد. فرض فلسفی نهفته در این رویکرد این است که «کل» هیچ حیثیتی مستقل از اجزاء خود ندارد و در واقع خاصیت آن از برآیند خاصیت اجزاء حاصل می‏گردد.
علاوه بر اینها فوکو کلینیک را به عنوان یک واقعیت تاریخی پدیده‏ای مدرن می داند و پیدایش آن را در ارتباط با تجدید ساختار پزشکی قرار می دهد. از نظر فوکو پیدایش کلینیک در تاریخ پزشکی از اهمیت زیادی برخوردار است و اهمیت واقعی خود را مدیون این حقیقت است که نه تنها موجب تجدید سازمان عمیق در گفتمان پزشکی شده است بلکه اصولاً هر گفتمان ممکن درباره بیماری را تغییر داده است.(همان)
یکی دیگر از مبانی طب مدرن برخلاف طب سنتی به کارگیری داروهای شیمیایی ساختگی است. همچنین درنتیجه پیشرفت فن‏آوری جدید، به کارگیری ابزارها و وسایل فنی پیچیده در طب مدرن گسترش یافته است.
اما پزشکی مدرن علاوه بر دستاوردهایی که به همراه داشته، حامل آسیب‏ها و عوارض سنگینی نیز بوده و رفته رفته آن را با بحران مواجه کرده است. به طوری که در سال‏های اخیر شاهد هشدارهایی در این زمینه هستیم. تا آنجا که به گفته “روی شوارتز“، عضو انجمن پزشکی آمریکا، ”ما باید مردم را نسبت به بی‏ثباتی و عدم قطعیت پزشکی جدید آگاه نمائیم. در پناه چنین پزشکی است که بسیاری از مردم نه تنها درمان نمی‏شوند، بلکه در مواردی با مشکلاتی نیز روبرو می‏گردند. این یک واقعیت است که پزشکی امروز، بر پایه آزمایش و خطا بنیان نهاده شده است. (چارلز: 2) به نظر می‏رسد در این میان دور شدن از درمان‏های طبیعی و گیاهی و در مقابل محور قرار دادن درمان‏های شیمیایی در بروز این آسیب‏ها و عوارض بی‏تأثیر نبوده است. در این زمینه می‏توان به بیماری‏های «پزشک زاد» یا «پزشک ساخته» اشاره نمود یعنی آن دسته از بیمار‏های که محصول جنبه‏های مختلف پزشکی مدرن هستند. این دسته از بیماری‏ها به مثابه خطری برای سلامت شناخته شده اند. بطوری که تعداد قابل توجهی از بیماران با مشکلاتی که محصول معالجات و یا تأثیرات نامطلوب داروها می‏باشد، مواجه شده‏اند. بیماری‏ها ی پزشک زاد می‏تواند محصول عواملی از جمله اشتباهات در تجویز و یا استفاده از داروهای نامناسب، سوانح ناخواسته، استفاده نامناسب از شیوه‏های تشخیص و درمان، آسیب‏ها و پیامدهای جانبی پزشکی مدرن و اعمال جراحی باشد. بسیاری از داروهای شیمیایی با آثار جانبی همراهند.(همان:3) در این مورد می‏توان به برخی داروهایی که در درمان بارداری تجویز می‏شوند اشاره نمود .
به باور برخی از جامعه‏شناسان همچون ایلیچ  (1978و 1974)، تأثیر بیماری‏زای خدمات سلامت کنونی مدام رو به افزایش است؛ به طوری که در استفاده از خدمات پزشکی برای مسأله‏ای نسبتاً جزئی، این خطر بیمار را تهدید می‏کند که در معرض معاینه‏ها و درمان‏هایی قرار گیرد که مسأله‏ای وخیم‏تر نسبت به مسأله اولیه را پدید می‏آورد. در حالیکه بسیاری نوشته‏های علمی در زمینه پزشکی مدرن بیشتر تمایل به تفسیر مثبت و خوشبینانه از اثرات داروهای جدید خود دارند؛ در پزشکی پست مدرن، خطرات و اثرات جانبی، جایگاه بسیار مهمی پیدا کرده و توجه به آن در اولویت قرار گرفته است. (آرمسترانگ وتوکل، 1387: 285)
از سوی دیگر ایلیچ در استدلال خود از این هم فراتر می‏رود و به باور وی تأثیرات بیماری‏زای پزشکی چنان گستره‏ای یافته‏اند که نهاد پزشکی خود تبدیل به یک تهدید برای تندرستی شده است. ایلیچ معتقد است همگانی شدن و در دسترس بودن پیش از اندازه‏ی خدمات سلامت، برای سلامت جامعه مضر است و به آن آسیب می‏رساند. به طوری که موجب می‏شود مردم بیش از ‏آنکه ”واقعاً“ مورد نیاز است، از این خدمات استفاده کنند و این امر منجر به افزایش وابستگی به پزشگان گردیده است و این وابستگی شکلی از بیماری است که سلامت و شاداب انسان‏های مستقل و خود مختار را تضعیف می‏کند. (همان: 287)
به مرور و در اواخر قرن بیستم و در پی گسترش رویکرد پست مدرن در حوزه‏های مختلف علمی، پزشکی مدرن نیز مورد بازنگری قرار گرفته و افرادی چون ایلیچ و توماس مک کئون ، نقش پزشکی مدرن را در بهبود مراقبت‏های بهداشتی و سلامت بیماران مورد انتقاد قرار دادند. به این ترتیب ظهور پست مدرنیسم در حوزه پزشکی، تفاسیر جدیدی از سلامت، بیماری و مفهوم پزشکی و رویکردهای آن را به همراه داشته است.
موریس در مقاله خود به سه ویژگی عمده تفکر پست مدرن اشاره کرده است که مستقیماً بر مراقبت‏های بهداشتی تأثیرگذار بوده‏اند:
اول اینکه دوران پست مدرن با دوره سرمایه‏داری مصرف گرا منطبق است و در آن مراقبت‏های پزشکی نیز همچون یک کالا از سوی افراد متقاضی خرید و فروش می‏شود. از سوی دیگر چنانچه گذشت، متفکران پست مدرن همه انواع علم را مربوط به تاریخ و تأثیرپذیر از فرهنگ می‏دانند و به باور آنها حتی دقیق‏ترین علوم نیز نمی‏توانند به طور دقیق بیانگر و نشان‏دهنده حقیقت باشند. به این ترتیب صفت نسبیت گرایی پست مدرن، علم باوری مدرنیسم را که بر مبنای آن عینیت گرایی یکی از شاخص‏های علم فرض می‏شود، به چالش کشیده و از این رهگذر خط بطلانی به باور قطعیت احکام علمی می‏کشد. در نهایت بحث‏ها و کدهای اجتماعی پست مدرن داده‏های علمی را به صورت داستان درنظر گرفته و از دیدگاه راویان به بطن فرهنگ راه پیدا می‏کند در باور متفکران پست مدرن تأثیر کدهای فرهنگی در نوع تجارب، سلامتی و بیماری اهمیت زیادی دارد و براساس این باور مطالعات جدیدی در زمینه «روای در مطالعات پزشکی» انجام شده است.
در دوران مدرن حقیقت بیماری فقط در دست پزشکان بود و توضیحات علمی بیولوژیکی و عینی تنها توسط پزشک انجام می‏شد و در نهایت تنها به تجویز صرف دارو می‏انجامید. اما راوی پست مدرن خود بیمار است. که داستان بیماری خود را شرح می‏دهد. (8: 2000, Morris)‏
برخی دیگر از تفاوت‏های پزشکی پست مدرن نسبت به پزشکی مدرن مربوط به روند درمان است. در واقع برخلاف پزشکی مدرن که بر رضایت بیمار تأکید می‏کند، تأکید پزشکی پست مدرن بر تجارب بیمار است. (1552: 1999, Muir Gray) در این روند بیشتر توجهات معطوف به نوع روابط افراد در روند درمان است. به طوری که در رویکرد پزشکی پست مدرن ویژگی رفتاری پرسنل درمانی، مانند روابط کلامی و غیرکلامی، نوع مشاوره و مشارکت بیمار در روند تصمیم‏گیری مورد توجه قرار می‏گیرد.
«جورج انگل » در مقاله‏ای تحت عنوان «مدل زیست پزشکی »  (1977)، تفکیک ذهن و جسم را از خصوصیات مدل زیست پزشکی مدرن می‏داند که طی آن با بیمار همچون موجودی کاملاً زیست شناختی برخورد می‏شود؛ به طوری که در این مدل انسان در حد یک بدن مکانیکی که فقط با زبان فیزیک و شیمی سروکار دارد، تقلیل می‏یابد. در مقابل پزشکی پست مدرن قائل به ”مدل زیست فرهنگی “ است؛ یعنی مدل‏هایی که به انسان و بیماری او نه به عنوان یک کارکرد معیوب بلکه به عنوان یک تجربه جدید از زندگی و ساختار فرهنگی ـ اجتماعی می‏‏نگرند.
(8: 2000, Morris)‏
بنابراین به طور کلی دو دیدگاه در نظریه مربوط به سلامت مورد توجه است. دیدگاه اول ناهنجارگرایان  هستند که معتقدند بیماری را می‏توان بدون ارجاع به ارزش‏ها و با توجه به ارزیابی تجربی کارکردهای بدن تعریف کرد. در مقابل دیدگاه هنجارگرایان  قرار دارد، که سلامت و بیماری را مفاهیمی ذاتاً ارزش بار می‏دانند و معتقدند تصمیم درباره حالات بدن یا روان مستلزم آن است که چه چیزی مطلوب یا نامطلوب، مفید یا بی‏فایده، خوب یا بد است. به این ترتیب هنجارگرایان پیش داروی‏های ارزشی و فرهنگی را در تعیین سلامت و بیماری در پزشکی دخیل می‏دانند.
لذا از بارزترین خصوصیات مدل زیست فرهنگی که آن را از مدل زیست پزشکی متمایز می‏کند، اعتقاد به ارتباط عناصر فرهنگی و بیولوژی در ساختار انسان است. براساس این مدل دریافت‏های افراد که براساس باورهای آنها شکل می‏گیرد، فرآیندهای بدن آنها را تغییر می‏دهند. به این ترتیب در دنیای پست مدرن که همه چیز از تغییرات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی تأثیر می‏گیرد، بیماری نیز در مرکز ارتباط بیولوژی و فرهنگ در نظر گرفته می‏شود.
این تغییر دیدگاه از مدل زیست فرهنگی به مدل زیست پزشکی حتی در برداشتی که پزشکان از اصطلاح درد داشته نیز تأثیر گذاشته است و در رویکرد پست مدرن درد نیز اساساً توضیحی روانی، اجتماعی و فرهنگی، یافته است؛ به طوری که بنابر یافته‏های مؤسسه بین‏المللی مطالعات درد، احساس درد از فردی به فرد دیگر بنابر تفاوت‏های تجربه‏های فردی، احساسات، بارحافظه و شبکه‏های اجتماعی متفاوت است و دیگر آن را صرفاً انتقال عملکرد منفی عصب‏ها به حساب نمی‏آورند. (9: 2000, Morris)‏
لذا توجه به این واقعیت که دنیای بیمار و تجارب زیست شده‏ی او در درک و کنترل بیماری او اهمیت دارد، موجب پیدایش پزشکی بیمار محور شده است. براساس این رهیافت این بیمار است و نه بیماری که باید در کانون توجه پزشکی قرار گیرد و برخلاف رویکرد پزشک محور مدرنیسم، وظیفه پزشک در دوران پست مدرن بیرون کشیدن علائم و نشانه‏ها و رسیدن به تشخیص هوشمندان نیست، بلکه گوش دادن به بیمار برای شناسایی مشکل ”واقعی“ اوست. پس این کار نیازمند برخی تصمیم‏گیری‏های مشترک بین پزشک و بیمار برای تعیین بهترین اقدامات است. یقیقناً پزشک مهارت لازم برای این بحث را دارد اما بیمار نیز به همان نسبت از این توانایی برخوردار است و از طریق توافق و همکاری هر دو طرف احتمال اینکه درمان مناسب به بیمار داده شود و بیمار به اجرای دستورات سلامت کاملاً پایبند باشد بیشتر خواهد بود. از این گذشته چنین استدلال شده است که این شیوه منجر به رضایت بالاتر، هم در بیمار و هم در پزشک خواهد شد. (مید و باور، 2000، به نقل از آرمسترانگ و توکل، 1387: 199)
از جمله دیگر نکات مهم که باید مورد توجه قرار گیرد رابطه بین پزشکی جایگزین، پزشکی مدرن و پزشکی پست مدرن است.
در عین حال که پست مدرنیسم منبعی برای ایده‏های پزشکی جایگزین نیست اما برخلاف مطلق باوری علمی و عینیت‏گرایی مدرنیسم، رویکرد نسبیت گرای پست مدرن با پزشکی جایگزین سازگارتر است.
به طوری کلی مدافعان پزشکی جایگزین از سه نگرش پست مدرنیستی در بحث‏های خود استفاده می‏کنند: اول آنکه آنها ضمن ابراز تردید نسبت به کارایی زیست پزشکی مدرن آن را نوعی رشد زودرس در ذهنیت مدرن می‏دانند که در عین حال مادی گرایانه، مردسالارانه و سرد و بی‏روح است و از سوی دیگر پزشکی جایگزین را به عنوان محصول فرهنگ ”اقلیت حاشیه ای شده“ مطرح کرده و ادعا می‏کنند نقدهای مطرح شده درباره پزشکی جایگزین چیزی نسبت به جز قدرتی که از جانب نهادهای پزشکی شکل گرفته و کوشش می‏کند تا کنترل پزشکی به معنای عام را در دست بگیرد و در نهایت مدافعان پزشکی جایگزین در جستجوی یافتن جایگزینی برای مفروضات تجربی، منطقی و شی‏ء انگارانه هستند که بنیان آن بر تجربه شخصی استوار است.
علاوه بر مباحث مطرح شده، موریس در مقاله خود از ظهور مفاهیم جدیدی چون ”همدلی“ و ”التیام“ در حوزه‏ی پزشکی یاد می کند. همدلی از جمله مفاهیمی است که در پزشکی پست مدرن مورد توجه قرار گرفته است و منظور از آن درک احساسات بیمار در نیاز او به مراقبت‏های بیشتر است. اما این مفهوم بسیار چالش برانگیز است و در نظریه‏های پست مدرنیستی اخیر هیچ معنای ثابتی ندارد. در حالیکه برخی روند همدلی و درک احساسات دیگران را ممکن می‏دانند، برخی دیگر از متفکران، همچون امانوئل لویناس  به واسطة مسأله دیگر بودن» دیگری در پذیرش این عقیده و چارتر دیده شده‏اند. (11: 2000, Morris)
یکی دیگر از ویژگی‏های پزشکی پست مدرن تغییر نگرش پزشکی از درمان بیماری به التیام ناراحتی است. مفهوم التیام یافتن ریشه درخواسته‏ای درونی برای تغییر وضعیت بیمار دارد. به عقیده بیوک  در فقدان بهبودی کامل التیام تجربه ای بس لذت بخش برای بیمار خواهد بود و البته این امر تنها محدود به بیماران در حال مرگ نمی‏شود. به این ترتیب الیتام به عنوان مفهومی در مراقبت‏های درد کاهی پست مدرنیستی به کار می‏رود.(همان:12)
نتیجه‏گیری:
بنابر آنچه گذشت جریان پست مدرنیسم که از دهه 1950 مطرح شد، امروز دامنه تأثیر خود را گسترش داده و در حوزه‏های مختلف فلسفی، علمی، اقتصادی، سیاسی شاهد حضور آن هستیم. گسترش رویکرد پست مدرن در حوزه های مختلف علمی با ایجاد تغییرت بنیادی، بار دیگر اهمیت پرداختن به فرهنگ را در مباحث علمی، به خصوص مباحث پزشکی یادآوری می‏کند. به طوری که در این رویکرد جدید بیماری و سلامت نیز در متن فرهنگی و اجتماعی مطالعه می‏شوند. نگرش پست مدرن بیولوژی را نیز در ارتباط با فرهنگ و تعامل متقابل با آن درنظر می‏گیرد؛ لذا عوامل تازه‏ای همچون شیوه زندگی، رفتارهای سلامت، شرایط اجتماعی، ساختار ژنتیک و... در این شیوه‏ نوین مورد توجه قرار گرفته و برآیند این عوامل اجتماعی را در بررسی سلامت افراد مورد ارزیابی قرار می‏دهند. در واقع در این روش، پزشک درباره بیمار می‏اندیشد و همچنین هر فردی می‏تواند هدف روش‏های نوین پزشکی قرار گیرد.
بنابر یافته‏های این پژوهش، پزشکی در دوره‏های مختلف تاریخ تفکر علمی و اجتماعی، اشکال جدیدی را به خود گرفته و در نهایت پزشکی پست مدرن با گسترش مفاهیم خود در سیستم خدمات درمانی در سال‏های اخیر به بحث‏های جدیدی پیرامون حوزه پزشکی و عملکرد آن دامن‏زده است. اما باید توجه داشت که پزشکی پست مدرن کاملاً از پزشکی مدرن و سنتی فاصله نگرفته است و در حالیکه تغییراتی در رویکرد کلی آنها ایجاد کرده اما همچنان از نگرش‏ها و دستاوردهای پزشکی سنتی و مدرن بهره می‏برد اما از آنجایی که پست مدرنیسم مطلق باوری و قطعیت را از یافته‏های علمی پزشکی حذف می‏کند؛ به نظر می‏رسد ظرفیت بیشتری را جهت پذیرش اشکال جدید و حتی اشکال تلفیقی داشته باشد.


منابع:
1.    آرمسترانگ، دیوید، توکل، محمد (1387)، جامعه‏شناسی پزشکی. تهران: مؤسسه فرهنگی حقوقی سینا.
2.    نفیسی، ابوتراب (1364)، پژوهش در مبانی عقاید سنتی پزشکی مردم ایران. انتشارات مشعل اصفهان.
3.    پارسانیا، حمید (1386)، هفت موج اصلاحات (نسبت تئوری و عمل). قم: بوستان کتاب.
4.    حقیقی، شاهرخ (1381)، گذار از مدرنیته. تهران: نشر آگه.
5.    فوکو، میشل (1385)، پیدایش کلینیک: دیرینه شناسی ادارک پزشکی. ترجمه یحیی امامی. تهران: نقش و نگار.
6.    ام چارلز، باری. جهان در بحران: بحران پزشکی مدرن. نشریه موعود. شماره 59، صص26-29.
7.    B.Morris (2000). How to speak postmodern: medicine, illness, and cultural change. The hasting center report, 30,6-16.
8.    Muri Gray. J.A (1999). Postmodern medicine. The Lancet, 354. 1550-1553.



http://www.rs272.com/


http://anthropology.ir


http://rs1362.blogdoon.com/


http://rs272.persianblog.ir/


http://www.sahand272.blogfa.com/


http://www.rs272.parsiblog.com/


WEST AZERBAIJAN  URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 89/2/11  ساعت 10:6 عصر

گذری برتاریخچه بهداشت صنعتی دردنیا

دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani


گذری برتاریخچه بهداشت صنعتی دردنیا

 

               دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه

 

امروزه به واسطه پیشرفت علوم، بهداشت در تمام سطوح فردی و اجتماعی تغییرات شگرفی داشته که همه مدیون تلاشهای مردان و زنانی است که شبانه روزی با عشق خدمت به مردم و افزایش و ارتقا سلامت زحمات و رنجهای بسیاری کشیده اند . یکی از حوزه های بسیار مهم در امور بهداشتی عبارتند از بهداشت صنعتی که با رعایت دقیق اصول آن روز بروز شاهد کاهش حوداث خطرناک در جهان هستیم . برای همین دلیل به صورت خلاصه در مورد تاریخچه بهداشت صنعتی در جهان در مقاله زیر که توسط دوستان سایت موژ تهیه شده ، مطالب جالبی ارائه گردیده  که امید است مورد استفاده علم دوستان کشورمان قرار گیرد.

با سپاس دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره)

ارومیه مرکز همیشه سبز و غیور آذربایجان غربی

بهداشت صنعتی شاخه ای از علم بهداشت است که با شناسایی ، ارزشیابی و کنترل عوامل زیان آور در محیط کار از بروز بیماریها و عوارضی که ممکن است توسط عوامل زیان آور فیزیکی ، شیمیایی ، بیولوژ یکی ، ارگونومیکی بوجود آید ، جلوگیری می کند .کنترل عوامل تهدید کننده سلامت در محیط کار تا حد زیادی از ظهور عواقب و عوارض بعدی شامل بیماریها و حوادث شغلی و رکود اقتصادی و کاهش بهره وری بعلت از کار افتاذگی می کاهد برای اولین بار سقراط و ابوعلی سینا در آثار خود از دردهای شکمی قولنج مانند در بین کارگران نقاش نام برده اند که مسلما" با سرب موجود در رنگهای مصرفی ارتباط داشته است . پس از این تاریخ به چهره های درخشانی در تاریخ برمی خوریم که اکثر اوقات عمر خود را به مطالعه در کارگاهها و معادن و بررسی بیماریهای ناشی از کار گذرانیده اند در زیر به اختصار به چند نفر از پیشگامان علم بهداشت حرفه ای اشاره میکنیم:

دکتر اگری کولا ( 1555- 1494 )
نامبرده یکی از پزشکان برجته قرن شانزدهم میلادی است که کتابی در 12 جلد در مورد جنبه های مختلف بهداشت کارگران و تهویه در معادن نگاشت . نامبرده استفاده از پارچه نازک بعنوان ماسک جهت محافظت معدن چیان در برابر گرد و غبار را توصیه کرده است .
 دکتر رامازینی ( 1633 )
دکتر رامازینی در سال 1633 میلادی در ایتالیا بدنیا آمد و بعدها بعلت خدکمات ارزنده اش در بهداشت حرفه ای بعنوان (( پدر طب کار)) نامیده شد وی در سال 1601 کتاب معروف خود را به نام Demorbis Artoficum Diatriba )  ) را منتشر کرد و نامبرده مطالعات زیادی را در مورد کارگران معادن ، شیشه سازان ، نقاشان ، آهنگران و سایر مشلغل بعمل آورده و به بیماریهای حاصله و نحوه ایجاد آنها پرداخت .
او نخستین فردی است که به پزشکان توصیه کرد در ضمن پرسشهای خوذ از بیمار ، شغل او را نیز مورد پرسش قرار دهند ، زیرا او معتقد بود که ممکن است ارتباطی نزدیک بین شغل فرد و بیماری وی وجود داشته باشد .
دکتر چارلز تاکرا ( 1833-1795 )
نامبرده در سال 1831 کتابی درباره اثر مشاغل مختلف بر سلامت و طول عمر منتشر کرد و در نوشته های خود به ارتباط بین سل ریوی و بیماریهای ناشی از گرد و غبار توجه نموده است .
 دکتر توماس لگ (1932 – 1863)
نامبرده مطالعات زیادی در مورد مسمومیت با سرب داشته و در سال 1921 به اتفاق یکی از همکارانش کتابی در زمینه مسمومیت ناشی از سرب نگاشت .
 دکتر آلیس هامیلتون ( 1970- 1869 )
وی بیش از 40 سال از عمر خود را صرف تحقیق در باره خطرات شغلی در صنایع مختلف نمود ولی تحقیقات دامنه داری در باره مسمومیت ناشی از سرب ، جیوه و سیلیکوزیس در معادن انجام داده است


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 89/2/11  ساعت 10:6 عصر

روانشناسی نگاه کردن انسانها

دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat


روانشناسی نگاه کردن انسانها


نوشته : زهرا کاظمی کارشناس ارشد انسان شناسی


ویراستاری مجدد :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه


بینایی قدرت دیدن محیط اطراف است. اعضای بینایی چشم ها هستند. شعاع های نوری که به هر چشم وارد می شود، به وسیله قرنیه و عدسی متمرکز شده ، روی شبکیه می افتند و یک تصویر وارونه بر روی آن تشکیل می دهند. سلول های شبکیه این تصویر را به تکان های الکتریکی تبدیل  می کنند که از طریق عصب بینایی به مغز می روند و در آنجا رمزگشایی شده باعث بینایی می شوند. عنبیه اندازه مردمک را تغییر داده، مقدار نوری را که به شبکیه می رسد کنترل می کند. بینایی از طریق شکل، رنگ، اندازه، حرکت و فاصله اشیاء دریافت می شود. بینایی بیش از دیگر حواس اطلاعات دقیق و گسترده از محیط بدست می آورد.
اطلاعات جمع آوری شده توسط یک شخص نابینا در فضای باز محدود به دایره ای به شعاع بیست تا یک صد پا می شود. با داشتن بینایی، همین شخص می توانست ستاره ها را ببیند. فرد نابینای با استعداد در منطقه ای که برای او آشناست میانگین حداکثر سرعتش محدود به دو یا سه مایل ساعت می شود.


دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat


 چشم ها برای انسان وظیفه های بسیار زیادی انجام می دهند، این توانایی ها به او امکان می دهند تا:
1-    غذاها، دوستان، و وضعیت جسمی بسیاری از مواد را از یک فاصله تشخیص دهد.
2-    در هر مکان قابل تصور حرکت کند و از موانع دوری جوید.
3-    در ساختن ابزار، آراستن خود و دیگران، ارزیابی تظاهرات خارجی و جمع آوری اطلاعات نسبت به حالات عاطفی دیگران کمک کند.
چشم ها معمولا به عنوان وسیله اصلی جمع آوری اطلاعات مورد توجه قرار می گیرد. با این حال با توجه به اهمیت نقش آنها به عنوان « جمع آوری کننده های اطلاعات » نباید فایده و کارآیی آنها را به عنوان حاملین اطلاعات نادیده گرفت. به عنوان مثال، یک نگاه می تواند نقش تنبیه کننده، تشویق کننده و یا حالت غلبه و تسلط داشته باشد. اندازه مردمک چشم می تواند معرف علاقه و یا بی رغبتی باشد (تی هال، ادوارد، 1385، ص 85).
بینایی به عنوان عاملی هم نشست ( ترکیب کننده )
انسان از طریق مشاهده یاد می گیرد و آنچه یاد می گیرد بر آنچه می بیند تأثیر می گذارد. این توانایی سازگاری زیادی در انسان ایجاد کرده و او را قادر می کند از دریافت ها و تجربیات خود در گذشته بهره برداری کند. اگر حاصل مشاهده در انسان موجب یادگیری نشود، بهر  حال برای بهره برداری از محیط اطراف، همیشه مؤثر بوده و بشر در غیر این صورت در مقابل موجوداتی که قدرت بهره وری از محیط اطراف را دارند بی دفاع می ماند. توانایی انسان در تشخیص میزان بهره وری از محیط اطراف نشان می دهد که انسان ادراک خود را در نتیجه یادگیری تغییر می دهد. انسان در حرکت خود در فضا، برای تثبیت جهان دیداری خود وابسته به پیام های در یافت شده از طریق بدنش می باشد. بدون چنین پس خورند بدنی بسیاری از افراد تماس خود را با واقعیت از دست داده و دچار توهم می شوند. اهمیت احساس در حرکت به عنوان عامل تصحیح کننده عملکرد بینایی به صورت تجربه ای در یک زمان بعدها توسط آدلبرت ایمز (Adelbert Ames) فقید و سایر روانشناسان تعاملی به نمایش گذارده شد. در یک اتاق به شکل نا منظم که به نظر چها رگوش  می آمد، به چند نفر تکه چوبی داده شد و به آنها گفته شد تا چوب را به نقطه ای در کنار پنجره بزنند. در تلاش های اولیه مطلقا علامت را گم می کردند. به تدریج که آموختند هدف گیریهایشان  را تصحیح کنند و توانستند با نوک چوب به هدف بزنند، اتاق را هم نه به صورت مکعب بلکه به شکل واقعی یعنی کج و معوج می دیدند. یک تفاوت و مثال شخصی تر این موضوع را می توان در مورد کوهی عنوان کرد که با یک بار صعود به آن، به هیچ وجه شبیه به آنچه در اول به نظر می رسید نخواهد بود (تی هال، ادوارد، 1385، صص 86-87).
زبان شناسان اغلب ادعا می کنند که به هنگام تجزیه و تحلیل و ثبت دقیق و هماهنگ جزئیات صدای افراد، اغلب نشان دادن تمایز بین صداهای بعضی از افراد بسیار مشکل می شود. برای مسافرانی که در ساحل یک کشور خارجی پیاده می شوند، تجربه ای معمولی است وقتی در می یابند زبان آنانی را که در کشور خود یاد گرفته اند، نمی توانند بفهمند. صدای مردم آن کشور هیچ شباهتی به صدای معلم آنها ندارد! و این موضوع می تواند باعث تشویش خاطر آنها شود. هر کسی که خودش را در بین افرادی که به زبان کاملا نا آشنای دیگری صحبت می کند، ببیند، به خوبی می داند که در ابتدا تنها صداهای گنگ و غیر مجزا و غیر قابل تشخیص به گوش او می رسد و تنها بعد از مدت زمان معین اولین خطوط اصلی خام شروع به ظاهر شدن می کنند. و زمانی که زبان بیگانه به خوبی یاد گرفته شد، قدرت تفسیر گسترده ای از وقایع و پیشامدها برای شخص ایجاد می شود و بسیاری از سخنان که قبلا نا مفهوم بودند اکنون قابل فهم می شوند.
قبول این نطریه که صحبت و درک سخنان یک فرایند ترکیبی است، سهل تر از قبول این عقیده است  که بینایی یک حس ترکیب کننده است، چرا که آگاهی ما از عملکرد یک دید فعال بسیار کمتر از نقش صحبت کردن فعال می باشد. هیچ کس در مورد اینکه چگونه بایستی « ببیند » نمی اندیشد. بنابراین اگر این نظریه را قبول کنیم، بسیاری از پدیده ها بیشتر از آنچه در لوای یک اندیشه قدیمی ممکن بود، تشریح پذیر شوند؛ تصور گسترده تری از یک « واقعیت » پایدار و یکسان بر روی یک سیستم بینایی دریافت کننده پذیرا ثبت می شود، به طوری که آنچه مشاهده می گردد، برای تمام افراد یکسان بوده و بنابراین می تواند به عنوان یک نقطه مرجع جهانی مورد استفاده قرار گیرد.
تصور اینکه در جهان هیچ در نفری را نمی توان یافت که به هنگام استفاده فعال از چشمهایشان در شرایط عادی دارای  قدرت دید دقیقا برابری باشند، برای برخی از افراد تکان دهنده و حیرت آور می نماید. چرا که این موضوع بیانگر این حقیقت است که تمام افراد به یک صورت با جهان اطراف خود ارتباط بر قرار نمی کنند. اما به هر حال بدون تشخیص این تفاوت ها، فرایند انتقال از یک جهان ادراکی به جهان ادراکی دیگر امکانپذیر نیست. مسلما فاصله بین جهان های ادراکی دارای فرهنگ های یکسان مسلما بسیار کمتر از فاصله بین جهان های ادراکی دو فرد دارای فرهنگ های متفاوت است، اما با تمام این ها، این فاصله اندک هم مشکل ایجاد می کند.
افراد اعم از مرد یا زن معمولا یاد می گیرند تا چشم هایشان را به صورت های کاملا متفاوتی به کار بگیرند. گواه بارز این مدعا این است که افرادی که در فرهنگ های مختلف بار می آیند و رشد می کنند، در جهان های ادراکی و حسی کاملا متفاوتی زندگی می کنند و این موضوع را می توان با توجه به شیوه جهت گیری آنها در فضا، و چگونگی حرکت آنها از یک مکان به مکان دیگر دریافت (تی هال، ادوارد، 1385، صص89-90).
رفتار چشم
مطالعه رفتار چشم افراد تناقضات جالب توجهی را بین دو فرهنگ آشکار می سازد. انگلیسی ها که در آمریکا به سر می برند نه تنها زمانی که می خواهند تنها باشند دچار مشکل می شوند بلکه در روابط خود با افراد هم مسائلی دارند. آنها هیچ گاه با اطمینان نمی دانند که نحوه گوش دادن یک آمریکایی به چه ترتیب است. از طرف دیگر ما هم نمی دانیم که یک انگلیسی چگونه ما را درک می کند بسیاری از این ابهامات در روابط افراد ناشی از تفاوت در نحوه استفاده از چشم هاست. به فرد انگلیسی آموزش داده می شود تا در صورت داشتن وظیفه ای و نبودن مانعی در بین، نشانه ای از ادب و نزاکت است که با دقت خاص به صحبت دیگران گوش کند. برای نشان دادن اینکه صحبت ها را درک می کند، نه سر خود را تکان می دهد و نه سر و صدایی می کند. برای اینکه به شما بفهماند به حرف هایتان گوش می داده، چشم هایش را بر هم می زند. از طرف دیگر به آمریکایی ها آموزش داده می شود هیچ گاه به کسی خیره نشوند و ما موقعی مستقیما و به طور ثابت به چشمهای شخص دیگر نگاه می کنیم که می خواهیم مطمئن شویم که در او نفوذ کرده ایم. نگاه آمریکایی به هم صحبت خود بعضا از یک چشم به چشم دیگر او تغییر مکان می دهد و حتی ممکن است برای مدتی دید وی به کلی از روی صورت او به جای دیگری متوجه شود. رفتار خاص دیگر انگلیسی ها به هنگام گوش دادن به صحبت دیگران این است که در فاصله اجتماعی چشمها همواره ثابت و بدون تحرک باقی می مانند، به طوریکه به هر چشمی که نگاه شود ظاهر نگاه کاملا متوجه شماست ( تی هال، ادوارد، 1385، ص 92).  
مسئله اصلی در درک دیداری آن چیزی است که مردم می بینند نه انتقال محرک شبکیه (یعنی تصویر روی شبکیه). این نشان  می دهد که تفاوت های فردی مشخص روی ادراک تصویری تأثیر دارند. همچنین عوامل دیگری به عنوان مثال شخصیت، سبک های شناختی، جنس، شغل، سن، ارزش ها، نگرش ها، انگیزه ها و باورها وجود دارند که بر چگونگی درک ما از چیزها تأثیر دارند.
ما چیزها را آن گونه که هستند نمی بینیم بلکه آنطور که ما هستیم، می بینیم. دیدن امر ذهنی است، هر کدام از ما جهان را به طور متفاوت می بیند. همین طور دیدن امری فعال است، چشم ها و مغز ما جهانی را که می بینیم، می سازد
می توان گفت بینایی جزء حواسی است که در مدرنیته قوت گرفت. انسان مدرن نسبت به انسان های اولیه و جوامع بدوی بیشتر از حس بینایی خود استفاده می کند. در حالیکه انسان های اولیه از حواس دیگر مثل بویایی و لامسه برای پیدا کردن غذا یا رد پا استفاده می کردند. اما انسان مدرن بیشتر از دیدن بهره می گیرد مخصوصا در فضای محدود شهر افراد با چشم های خود ارتباط برقرار می کنند و اطلاعات جمع آوری می کنند. با اینکه این دیدن از عمق کمتری بر خوردار است حتی ممکن است افراد به چیزهای بسیاری نگاه کند ولی معنای واقعی آن را دریافت نکند. فضای دیداری انسان ها بسیار گسترده و متنوع است. بیلبردها ، پوسترها، ساختمان ها،عکس ها، فیلم ، نقاشی و... همه حس بینایی را به کار می گیرند. حتی آنچه که افراد می بینند و برای آنها جنبه عینیت دارد سبک زندگی را تشکیل می دهد. 
اهمیت حس بینایی را می توان در سطح زبانی هم بررسی کرد. در طول روز بارها از ضرب المثل ها، کنایات و اصطلاحاتی که کلماتی مانند چشم، دیدن و نگاه کردن درآن ها وجود دارد استفاده می کنیم. ضرب المثل هایی مانند نگاه چپ کردن، نگاه خود را دزدیدن، چشم تو چشم شدن، چشم تنگ، ببینیم و تعریف کنیم و...
به هر حال چشم ها وسیله و ابزار مهمی برای مردم شناس  در جمع آوری اطلاعات، ارزیابی آنها، تفسیر و حتی نشان دادن و بیان اطلاعات هستند.
 منابع
-    تی هال، ادوارد، 1385، بعد پنهان، ترجمه دکتر منوچهر طبیبیان، انتشارات دانشگاه تهران
-    برجر، جان، 1380، درباره نگریستن، ترجمه فیروزه مهاجر، انتشارات آگه


http://www.rs272.com/


http://anthropology.ir


http://rs1362.blogdoon.com/


http://rs272.persianblog.ir/


http://www.sahand272.blogfa.com/


http://www.rs272.parsiblog.com/


WEST AZERBAIJAN  URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 89/2/11  ساعت 10:6 عصر

هفت رازوسوال علم متافیزیک درجهان هستی

دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani



هفت رازوسوال علم متافیزیک درجهان هستی



نوشته :مهندس رسول اکبری از اورمیه مرکز آذربایجان غربی


ویراستار : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه



علیرغم پیشرفت‌های بسیار چشمگیری که در فهم جهان فیزیکی نصیب علم جدید شده است ، شمار رازهای ناشناخته‌ای که دانشمندان برای کشف آنها در تلاشند از حد و اندازه افزون است.در این مقاله به بررسی هفت راز بزرگ از میان مجموعه پرشمار اسرارکشف ناشده می‌پردازیم .برای یافتن جوابهای آنها باید دست به دامن جهان متافزیک شد و حل مسائل را باید با دید کلی(هستی کل) برسی نمود  


سوال اول : چه عاملی کیهان را به تکاپو وا می‌دارد؟


علم جدید تا برای این پرسش ، پاسخ خرسند کننده‌ای بدست نیاورد نمی‌تواند به کشف راز بسیاری دیگر از پدیده‌های جالب توجه اهتمام ورزد. برای درک اموری نظیر منشأ کیهان ، سرنوشت نهایی سیاهچاله‌ها ، امکان سفر در زمان ، می‌باید نخست برای این پرسش که کیهان چگونه عمل می‌کند ، پاسخ درخوری یافت شود. فیزیک قرن بیستم بر مبنای دو نظریه بنیادین یعنی نظریه نسبیت انیشتین و نظریه مکانیک کوانتومی بنیاد شد. در قرن بیست و یکم دانشمندان با بهره‌گیری از این دو نظریه توفیق یافته‌اندکه شناخت خوبی از بسیاری از ذرات بنیادی به دست آورند اما این دو نظریه ظاهراً در بن و اساس با یکدیگر ناسازگارند و تصویرهای متعارضی از واقعیت نهایی ارائه می‌دهند. تلاش برای وحدت بخشیدن به این دو نظریه ظاهراً متعارض، بسیاری از برجسته‌ترین دانشمندان را به خود مشغول داشته است. مشکل اساسی در این استکه نیروی جاذبه که نظریه نسبیت درباره آن سخن می‌گوید،کل ساختار زمان ‌ـ‌‌‌‌‌‌‌ مکان و بنابراین تمامی کیهان را در بر گرفته ، در حالی که نظریه مکانیک کوانتومی درباره سه نیروی بنیادی دیگری سخن می‌گوید که درون این ساختار جای دارد. به این ترتیب کاربرد نظریه کوانتومی درمورد نیروی جاذبه نظیر استفاده از جزء برای فهم کل‌، با مشکلاتی جدی همراه است.   


 سوال دوم :کیهان از چه چیز ساخته شده است؟


رصدهایی که به وسیله اخترشناسان صورت می‌گیرد این نکته را مشخص ساخته که به ازای هر یک گرم از ماده‌ای که سیارات و ستارگان و کهکشان‌ها را بوجود آورده، چند گرم از ماده‌ای وجود دارد که ماهیت آن ناشناخته است وجود این ماده بر اساس نوع رفتاری که اجرام کیهانی از خود آشکار می‌سازند حدس زده می‌شود . براساس قوانین فیزیک اگر آتشگردانی را با سرعت به چرخش درآوریم با سرعت در هوا به پرواز درخواهد‌آمد. در مورد ستارگانی که در حاشیه کهکشانها به دور مرکز در گردشند نیز دقیقاً همین وضع برقرار است . نخ یا رشته‌‌‌‌ای که این ستارگان را پایبند نگه می‌دارد همان نیروی جاذبه است. اما محاسبات نشان می‌دهد که نیروی جاذبه حاصل از ماده فیزیکی قابل رؤیت موجود در کهکشانها برای نگهداری ستارگانی که با جرم عظیم و سرعت زیاد در حاشیه آنها در حال گردشند کافی نیست. برای نگهداری این ستارگان به صورت دیوان پای‌ در زنجیر، به طناب یا رشته مستحکم‌تری نیاز است و از همین‌جا دانشمندان نتیجه گرفته‌اند که در درون هر کهکشان می‌باید ذخایر عظیمی از نوعی ماده نادیدنی وجود داشته باشد که نیروی جاذبه لازم برای جلوگیری از گریز ستارگان را فراهم می‌آورد. استدلال مشابهی دلالت می‌کند بر اینکه از این نوع ماده نادیدنی می‌باید در فضای ما بین کهکشانها نیز موجود باشد و حرکات کهکشانها را نسبت به یکدیگر تنظیم کند. 
 

 سوال سوم :آیا فرضیه نیروی ضد جاذبه که انیشتین پیشنهاد کرد نادرست بود‌ ؟



انیشتین زمانی برای برقراری نوعی تعدیل در فرضیه‌ای که درباره وضع و حال کیهان پیشنهاد کرده بود، به
وجود نوعی نیروی ضد جاذبه قائل شد اما اندکی بعد این فرضیه را پس گرفت و از آن با عنوان «بزرگترین خبط علمی خود» یاد کرد. اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد که احیاناً وجود چنین نیرویی چندان دور از واقعیت نیست. عبارتی که انیشتین در معادلات مربوط به فرضیه نسبیت عام خود وارد ساخت، از خاصیت نیروی دافعه برخوردار است و موجب می‌شود کیهان دچار انبساط شود . انیشتین که معتقد بود کیهان درحال ثبات قرار دارد ناگزیر شد این عبارت را اضافه کند تا اثر نیروهای انقباضی در معادلات خود ( ناشی از وجود جرم‌های عظیم در کیهان ) را خنثی سازد.



سوال چهارم :چرا ما در عالمی سه بعدی زیست می‌کنیم؟


به دنبال وقوع مه بانگ (انفجار) اولیه امری کاملا تصادفی بوده واحیاناً کیهان هایی دیگری نیز وجود دارند که شماره ابعاد آنها متفاوت است. صد سال قبل نویسنده ای به نام ادوین ابوت کتابی منتشر کردبا عنوان « سرزمین مسطح » که در آن عالمی دو بعدی مورد بحث قرار گرفته بود. قوانین علمی یک جهان دو بعدی احیاناً با قوانین جهان سه بعدی ما تفاوت بسیار دارند به عنوان مثال امواج در یک جهان دوبعدی به سهولت جهان سه بعدی سیر نمی کنند و بنابراین انواع واقسام دشواریها در خصوص برقراری ارتباط وانتقال پیامها پدید می آید واز آنجا که ظهور حیات خودآگاه متکی به انتقال نخواهد شد . از سوی دیگر زندگی در عوالمی که بیش از سه بعد دارند نیز با دشواریهای خاص خود روبروست . 



 سوال پنجم :آیا سفر در زمان امکان‌پذیر است؟


براساس نظریه نسبیت انیشتین امکان سفر در زمان خواه به آینده وخواه به گذشته وجود در عین حال به بروز بسیاری از پاردوکس ها منجر می شود از این رو برخی از فیزیکدانان مدعی اند که برخی از موانع عملی مانع از انجام چنین سفری ماند هم ارزی جرم وانرژی  



 سوال ششم :آیا ما در یک صافی کیهانی زندگی می‌کنیم
؟


هر چند مفهوم سیاهچاله ها امروزه برای همگان آشناست اما این اجرام عظیم کیهانی هنوز حیله وشگفتیهای زیادی در آستین دارند ، سیاهچاله ها ستاره های بزرگی هستند که انرژی هسته ای خود را به پایان رسانده اند وهمه را در اثر تشعشع از دست داده‌اند در این حال هسته عظیم وچگال ستاره تحت تأثیر نیروی جاذبه غول آسای آن در کسری از ثانیه به درون خود ریزش می کند اگر شکل هندسی هسته دقیقاً کروی باشد ، به واسطه اثر تقارن همه ماده موجود در مرکز کره مجتمع می شود و به این ترتیب شدت میدان جاذبه تا حد بسیار بسیار زیادی افزایش می یابد. از آنجا که جاذبه تأثیر خود را به صورت تغییر شکل زمان – مکان آشکار می سازد (نظیر یک گوی سنگین که بر روی بالش قرار داده شود شکل آن را تغییر می‌دهد) وجود یک میدان جاذبه عظیم ومتمرکز در یک نقطه هندسه زمان – مکان اطراف این نقطه را دستخوش تغییرات اساسی می سازد وحفره ای به وجود می آورد که همه چیز را به سمت خود می‌کشد.

 سوال هفتم : پدیدار آگاهی از کجا وچگونه پدید آمده است ؟



 



پرسش بی پاسخ دیگری که ذهن فیزیکدانان را به خود مشغول داشته این است که چرا برخی از جریانهای الکتریکی نظیر آنها که در مغز وسلسله اعصاب جریان دارد با خود احساس وآگاهی به همراه می آورد در حالی که برخی دیگر از جریانهای الکتریکی نظیر آنها که در شبکه های سراسری برق سیر می کنند ظاهراً چنین آثاری با خود به همراه نمی آورند. مساله را به صورت معکوس نیز می توان مطرح کرد چگونه است که آگاهی واحساسات که احیاناً مادی نیستند می توانند الکترونها ویونها را در مدارهای مغز به حرکت در آورند و موجب بروز پدیدارهای فیزیکی شوند برخی از فیزیکدانان معتقدند که فیزیک یک رشته فراگیر است و علم نهایتاً قابل تحویل به امور فیزیکی است .گاهی اوقات  نیز گفته می شود که حیات در لابلای قوانین فیزیکی مندرج است. البته هر چند این نکته درست است . اگر قوانین فیزیکی اندکی متفاوت می بودند حیات شکل نمی‌گرفت و « اصل حیات» وجود داشته نداشت. هر چه باشد هر سلول زنده به یک معنا عبارت است از سیستمهای بسیار پیچیده ای که فعالیت اصلیش پردازش اطلاعات و باز تولید است.



http://www.rs272.com/


http://rs1362.blogdoon.com/


http://rs272.persianblog.ir/


http://www.sahand272.blogfa.com/


http://www.rs272.parsiblog.com/


WEST AZERBAIJAN  URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI



نظر شما( )
<   <<   71   72   73   74   75   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چگونه کتابخوان تر شویم؟
دانستنی های کوتاه
دانــستـــنی هـای جـــــالـــــــب
جهان در صدسال
28جمله از دکتر حسابی
الماس های معروف دنیا
معنی گلها
انیشتن
راز شمع (( در درمان و ارزو ها))
یا ذهن می تواند آینده را پیش بینی نماید؟
موبایل ومغز
آیا می دانید
خودرو و رنگها
نامگذاری محلات قدیمی تهران
پرچمدار ارتباطات با دور
[همه عناوین(1944)]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

280615

بازدید امروز

82

بازدید دیروز

746

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 لینک دوستان

مهندسی مکانیک
بی تاب

لوگوی دوستان




اشتراک