ذهن چیست؟
ذهن، آیینه شفافی است که صورت اشیای گوناگون در آن جلوهگر است. همه اطلاعات، باورها، پنداشتها و ... انسان در این جعبه ناپیدای متشکل از سلولهای خاکستری مغز جای دارد. عملیات بسیار پیچیده و شگفتانگیزی که با سریعترین و پیشرفتهترین رایانههای جهان قابل مقایسه نیست پیوسته در حال انجام است تا بیاموزی، به یاد آوری، بیافرینی و بالاخره بیندیشی. فکر من و تو همچون پرندهای سبکبال با نهایت سرعت، زمین و زمان را طی میکند. از این شاخه به آن شاخه میپرد، شناخته را به یاد میآورد و ناشناخته را تصور میکند. از سادهترین خاطرات کودکی تا دورترین نقطه جهان را درمینوردد. کنترل این پرنده تیزبال نیاز به قدرت و مهارت داشته، نقش اساسی و تعیینکننده در زندگی و آینده دارد. اگر نتوانی آن را مهار کنی، هر لحظه سرگردان و بیهدف به سویی پر میکشد. چه روزها و گاه ماهها که تو با ذهنی آشفته و پریشان و بیهدف از روی عادت، عمر میگذرانی، دچار روزمرگی شدهای، گذشت زمان تو را همچون برگی بدون هدف روی آب به هر طرف میکشاند، گاه در غم و افسوس خاطرات تلخ گذشته و گاه در بیم و ترس از آینده سرگردان ماندهای. شک و تردید، اضطراب و دلهره آزارت میدهد. اگر چنین است تلاش آغاز کن. تو باید به بازسازی ذهن خود بپردازی تا بتوانی تصویری شاد و روشن از زندگی داشته باشی. برای ساختن هر بنای جدید ابتدا نیاز به پاکسازی و از بین بردن موانع داری. همین امشب یا حداقل در اولین فرصت سری به جعبه نامرئی ذهن خود بزن، شاید نیاز به خانهتکانی دارد. با بازخوانی افکار و اندیشههای خود چه چیز را بیشتر به یاد میآوری؟ خاطرات تلخ گذشته، نامهربانیها، کینهها، عقدهها یا نداشتههایی که در آرزویش بودهای؟ خوب نتیجه ...؟ هیچ ... فرسوده شدن اعصاب و روان، غم و غصه خوردن. پس رها کن. امروز روز دیگری از روزهای خداست. گذشته را رها کن. تنها کسب تجربه و عدم تکرار اشتباهات دیروز میتواند امروز برای تو راهگشا و مفید باشد. اما مرور کردن و اهمیت دادن به اختلافات، کینهها، بدگمانی و کمبودها برای تو هیچ ثمری ندارد. برای آرامش زندگی خودت هم که شده باید ببخشی و درگذری و رها کنی. اگر شجاعت بخشش نداری، حداقل این خار و خاشاکها را در جایی پنهان کن تا کم کم به فراموشی سپرده شود. باید با دقت و جدیت، به مهار و کنترل افکار و اندیشههای خود بپردازی و هر فکر و خیالی را که سوهان روح توست، از ذهن پاک کنی؛ اگر چه پاکسازی مدتها به طول انجامد.**ادامه مطلب...**> آیینه ذهن من و تو همچون گیرندهای بسیار قوی است که پیوسته با ابزارهای حسی مشغول تصویربرداری میباشد. زندگی انسان آمیختهای از زشتی و زیبایی، غم و شادی است و زندگی بدون مشکل معنا ندارد. مهم، نگرش و برخورد تو با مشکل است. حالا که بعد از مدتها تلاش، ذهن خود را پاک کردی، گیرنده این دستگاه را به طرف زیباییها، نعمتهای خدادادی و جنبههای مثبت افراد تنظیم کن تا تصاویری شفاف و روشن داشته باشی. توجه به نعمتها تو را به یاد «نعمتدهنده» میاندازد و یاد او آرامبخش دلهاست. روحیه سپاس و تشکر از او، نعمتی است. حالا بگو: اگر تمام ذهن و دل و وجود خود را متوجه نور مطلق هستیبخش و معبود خود کنی، از بازتاب نور این خورشید بیکران در آیینه شفاف وجود خود چه میبینی؟ اکنون با جذب و دریافت و ارتباط پیوسته رحمت الهی، درخششی دیگر در این آیینه جلوهگر است؛ در ذهن تو چشمهای پاک به نام عشق و امید در حال جوشش است. با وجودی لبریز از نور و امید و شادی و به پاس شکرگزاری از معبود و پرستنده خود، عشق و محبت را همچون آبی گوارا نثار کن، دلهای همه را غرق در شادی و امید ساز، نیز هر لحظه با هدایت افکار خود به سوی محبوب و معبودت با دلی شاد و مطمئن، آیندهای تابناک و روشن برای خود بساز.
(برداشت از آیه 62 سوره مبارکه یونس) «اَلا اِنَّ اَوْلیاءَ اللَّه لا خَوْفٌ عَلَیْهم وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ بدانید که دوستان خدا نه ترسی (از آینده) و نه غمی (از گذشته) دارند.»
|