سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 

و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

سه شنبه 89/9/23  ساعت 3:45 عصر

درد سر پایان نامه

ساعت  4:30  صبح روز دوشنبه دوم آذر


 هوس کردم کمی بنویسم
تعجب نکنید مدتی که کمی سحر خیز شدم
از اخرین مطلبی که نوشتم مدت زیادی گذشته تقریبا 5 ماه تو این مدت اتفاقات زیادی افتاده نمی دونم از کجا شروع کنم
ام م م م م م م م م
آها.....
امتحانات ترم قبل بد نبود تونستم معدل افتضاح ترم اولم کمی جبران کنم شرایط سختی بود اون روزها مصادف با حوادث انتخابات بود و امتحان هامون به عجیب ترین شکل ممکن  برگزار شد اوضاع عجیبی بود تاریخ جلسات امتحان تند و تند عوض می شد التهاب فضای تهران درگیریهای خیابانی و . . . .
 وقتی اون روزها یادم میاد مو به تنم سیخ میشه شاید نشه خیلی در باره وقایع سیاسی نوشت اما درسهای بزرگی از اون حوادث گرفتم.
جالب تر میشه اگه بدونید دقیقان هم زمان با اون اوضاع قاطی سیاسی و امتحانی و امنیتی من داشتم دنبال استاد راهنما برای پایان نامه می گشتم بعد از این که قضیه گرفتن استاد راهنما خارج از دانشگا منتفی شد دیگه مجبور شدم قید پژوهشگاه پلیمر رو بزنم ازبین اساتید دانشگا خودمون  دکتر نفیسی و دکتر پناهی و دکتر امیری اساتیدی بودن که زمینه کاریشون به نظر من جالب اومد  درباره دکتر امیری ودکتر نفیسی قبلا مطالبی نوشتم.


دکتر امیری ظرفیت تعداد دانشجوی ارشد شون تکمیل شده بود و فقط دو تا گزینه برای انتخاب داشتم دکتر پناهی و دکتر نفیسی.  خیلی دو دل بودم انتخاب سختی بود چون هر دوشون از بهترین اساتید پژوهشی دانشگا بودن و زمینه کاری هر دو جالب بالاخره بعد از کشمکش های ذهنی زیاد و مشورت با دوستان و اساتید دیگه تصمیم گرفتم با دکتر نفیسی صحبت کنم .
نمی تونید تصور کنید چه شرایط سختی رو تحمل کردم از طرفی امتحاناتم از طرفی جو ملتهب انتخابات و بدتر از همه اینکه دکتر نفیسی قصد سفر به آمریکا داشت و برای اینکه بتونم با ایشون صحبت کنم وقت زیادی نداشتم در نهایت بعد از ملاقات  و اسرار زیاد من تونستم موافقتشون جلب کنم خیلی خوشحال بودم قافل از اینکه این تازه شوع دردسرهای پایان نامه بود.
اینجاست که شاعر میگه : 


الا یا ایها الشیمیست که میگردی پی موضوع و استاد ها           که پایان نامه آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
به طیف UV و FT اش کاخر صبا  زان  طره بگشاید             زتاب  جعد  BSA  چه خون افتاد  در  دلها
مرا در آزمایشکاه دانشگا چه امن و عیش چون هردم              جرس فریاد می دارد که بربندید دستگاه ها و محلولها
به محلول پروتئین روپوش رنگین کن گرت استاد می گوید        که شیمست بی خبر نبود ز راه و رسم تحقیق ها
شب تاریک و بیم Curve Fitting و K Bonding              دلم می آزرد هردم کجا دانند حال ما سبکباران کنکورها
همه کارم ز خودکامی  به  ناکامی  کشید اخر                        نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محلولها


 


تفسیره شعرو بعدا می نویسم در ضمن ماجراهای شیرینه دیگه ای هم هست که راجع به اونا هم می نویسم الان باید کم کم آماده شم برم دانشگاه باید برای فردا وقت آزمایشگا بگیرم.


نظر شما( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چگونه کتابخوان تر شویم؟
دانستنی های کوتاه
دانــستـــنی هـای جـــــالـــــــب
جهان در صدسال
28جمله از دکتر حسابی
الماس های معروف دنیا
معنی گلها
انیشتن
راز شمع (( در درمان و ارزو ها))
یا ذهن می تواند آینده را پیش بینی نماید؟
موبایل ومغز
آیا می دانید
خودرو و رنگها
نامگذاری محلات قدیمی تهران
پرچمدار ارتباطات با دور
[همه عناوین(1944)]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

279537

بازدید امروز

28

بازدید دیروز

283

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 لینک دوستان

مهندسی مکانیک
بی تاب

لوگوی دوستان




اشتراک