داش علی مینویسد:در گذشته در ترفندستان ترفندی با عنوان شش راه برای بستن پنجرههای ویندوز! منتشر شد که در آن به بررسی 6 راه مختلف برای بستن پنجرههای ویندوز پرداختیم. اما در این میان یک راه دیگر از قلم افتاده است! در این ترفند قصد داریم به معرفی هفتمین راه بستن پنجرههای ویندوز بپردازیم. راهی که به احتمال خیلی زیاد تاکنون به آن پی نبردهاید. لازم به ذکر است این ترفند بر روی کلیه نسخههای ویندوز قابل انجام است.
Kandeh مینویسد:در تعریف باگ (Bug) میتوان گفت: نوعی اشکال یا اشتباه در اجرای نرمافزار که موجب نتایج اشتباه یا اجرا نشدن نرمافزار میگردد. نسخه های مختلف ویندوز شرکت مایکروسافت سابقه طولانی در داشتن باگهای کوچک و بزرگ دارند که در زمانهای مختلف توسط وصلههای امنیتی ارائه شده حل شدهاند. اما در این ترفند قصد داریم به معرفی یک باگ جدید در صفحه دسکتاپ ویندوز ویستا بپردازیم که حتی پس از عرضه ویندوز 7 نیز حل نشده است و در ویندوز 7 نیز وجود دارد. همچنین در آخرین آپدیتهای این ویندوزها نیز فکری به حال آن نشده است. لازم به ذکر است با جستجویی که توسط وب سایت ترفندستان صورت گرفت این باگ تاکنون در هیچ سایت خارجی معرفی نشده است و نگارنده این ترفند برای اولین بار این باگ رو کشف نموده است و وب سایت ترفندستان اولین منتشر کننده آن به زبان فارسی است.
MINIATURE مینویسد:فرض کنید در یک سایت خاص یا یک سرویسدهنده ایمیل، بیش از یک حساب کاربری دارید. در صورتی که بخواهید همزمان وارد حسابهای کاربری یا صندوقهای ایمیل خود در آن سایت شوید چه میکنید؟ اگر بخواهید در مرورگر چندین تب باز کنید تا در هر تب به صورت مجزا به حسابهای کاربری خود وارد شوید بایستی بدانید به وسیله یک مرورگر به دلیل ثبت شدن کوکیها تنها میتوانید وارد اولین حساب کاربری خود شوید. مگر این که از حساب کاربری اولیه خود Sign out کنید که در این صورت ورود شما همزمان نخواهد بود. راه دیگر این است که از چند مرورگر مختلف استفاده کنید. به عنوان مثال در مرورگر IE وارد حساب کاربری اول و در مرورگر فایرفاکس وارد حساب کاربری دوم شوید. این راه هم به دلیل اینکه ناچار خواهید بود چند مرورگر مختلف را نصب کنید و آنها را همزمان باز کنید چندان معقول نیست. اما در صورتی که از مرورگر فایرفاکس استفاده میکنید قصد داریم به معرفی ترفندی کاربردی بپردازیم که با استفاده از آن میتوانید بدون خارج شدن از حساب کاربری اولیه و به طور همزمان وارد حسابهای کاربری دیگر خود در آن سایت شوید. به زبان ساده در یک تب از مرورگر وارد حساب کاربری اول و در تبهای دیگر وارد حسابهای کاربری دیگر خود شوید، چیزی که به طور معمول امکانپذیر نیست.
من مردی بی شناسنامه ام. همه زندگی ام یک ساک جمع و جور است که با خودم بر می دارم و از این شهر به آن شهر می برم. هیچ وقت نتوانسته ام بیش از یک هفته در یک شهر بمانم اما دو هفته است که در این شهرم. خاطراتم بیش از یک هفته باقی نمی مانند و بعد از آن آشوبی در دلم برپا می شود، انگار که جایی از تنم آتش گرفته باشد. موجهایی سهمگین در من برمی خیزند که همه چیز را زیرورو می کنند. آن وقت ساکم را بر می دارم و به ایستگاه می روم و سوار اولین اتوبوسی می شوم که مرا از این شهر ببرد. وقتی اتوبوس به راه می افتد، وقتی تنم را به راه می سپارم، تازه آرام می شوم. راه برای من گهواره ایست که شیرین ترین خوابها را در آن می بینم.
به یاد نمی آورم که تابحال به کدام شهرها رفته ام اما هیچوقت در شهری که نه رودخانه دارد نه کوه، پیاده نشده ام. همیشه در ساحل رودخانه ها یا در دامنه کوهها جایی هست که برای من ساخته اند، آنجا می نشینم، ازصبح تا غروب به مردمانی که رد می شوند نگاه می کنم، به چشمهایشان خیره می شوم، خطوط صورتشان و آرایش موهایشان را مرور می کنم، دنبال بوی عطرهایشان به راه می افتم شاید یکی از آنها خاطره ای از گذشته را در من زنده کند، اما هیچکس به من نگاه نمی کند، انگار هیچ کس مرا نمی بیند! همه مردم شهر از مقابلم رد می شوند اما حتی یکی ...آن وقت دوباره در دلم آشوب می شود.می فهمم که یک هفته گذشته است و باید بروم.
اما دوهفته است که من در این شهرم. این شهر هم رودخانه دارد هم کوه، و درختان بلند گردو که در دامنه کوه رسته اند و از دامن رود آب می نوشند.روز اول که به این شهر آمدم از ظهر گذشته بود که درویش را دیدم. درویش به هیات سرو می مانست با آن خرقه سپید بلند که تاروی گیوه هایش امتداد داشت، با گیسوانی سپید که از زیر کلاه قلندریش بیرون زده بودند و گرداگرد شانه هایش را فراگرفته بودند. درویش نه لباسش به لباس مردمی که دیده بودم می مانست نه صدایش. بار اول که مرا دید گلابدانش را کج کرد دستانم را پیش بردم چیزی در آن ریخت که عطری آشنا داشت انگار جزئی از وجودم آن را می شناخت. درویش نگاهی به من انداخت. زیر ابروان فرورفته اش هنوز دو ستاره قطبی می درخشیدند. سکه ای در کشکولش انداختم و رفت.
شش روز شش سکه در کشکولش انداختم و رفت. شش بار عطری آشنا را بوییدم و رفت. دیگر زیر درخت گردو می نشستم تا او بیاید و مردمانی را که بودند یا نبودند نمی دیدم.کلمه ای برای مکالمه با او نداشتم تا از راز آن عطر آشنا بپرسم تا آن دو ستاره قطبی را می دیدم دهانم قفل می شد، خاموش می ماندم و تا لحظه ای که او در ملتقای کوه و رود محو می شد تعقیبش می کردم.
روز هفتم تا نزدیک غروب زیر درخت گردو منتظر ماندم . درویش نیامده بود و کودکی که می خواست گردو بچیند سنگهایش را به درخت می زد اما سنگها روی من می افتادند و خون از سر و رویم جاری بود.. دلم آشوب شد، گفتم باید از این شهر میهمان آزار بروم. این درویش هم آمدنی نیست. ساکم را برداشتم که از دیگر ملتقای کوه و رود درویش ظهور کرد. خواستم بروم، دستش را بالا آورد و مرا متوقف کرد. لبهایش را به ظرافت شعری وحی گونه گشود و گفت :
به سنگ کودک نابالغی مرد عاقلی نمی رمد.
دستمالش را باز کرد، آن را روی صورتم انداخت طوریکه تمام صورتم را پوشاند. چشمانم را بستم دستمالش را پایین لغزاند و خونها را پاک کرد. گفت:
دیدگانت را بگشای !
چشمانم را باز کردم. کودک نبود و به جای آن زنی زیبارو ایستاده بود که بوی گلابدان درویش از پیکرش می تراوید. درویش گفت:
تو عاشقی بی معشوقی که از این شهر به آن شهر در پی عشقی آتشناک که روزی تورا خواهد سوخت سفر می کنی.
زن زیبارو با لبخندی که باران ملاحت از آن می بارید نیمرخش را از من برگرداند. تنها توانستم مرز گیسوان انبوهش را که در سیاهی شب محو شده بود، دنبال کنم. زن به سمت ستاره قطبی چونان موجی دور می شد و من در حیرت از آن همه زیبایی که فراتر از تحملم بود برجا خشک شده بودم.
حالا دو هفته است که در این شهرم، اما دیگر نه درویش را می بینم نه از آن زیبارو که در سیاهی شب گم شد اثری پیداست. این روزها بالای درخت می روم تا برای کودکانی که گرداگردم جمع شده اند و مرا دوست دارند گردو بچینم. کودکانی که در نگاهشان رازی از آن ستاره قطبی است.
به قلم مسیح منتظر
__________________________________________________________________________________________
در دنیا این تکنولوژی بیش از چند دهه از عمرش نمی گذرد و شاید بیش از یک دهه نیست که کاربردهای معمول کلینیکی در دندانپزشکی پیدا کرده است. به عبارتی ما با یک پدیده جوان روبه رو هستیم. از طرف دیگر این تکنولوژی در حال توسعه و پیشرفت است. برخلاف باور عموم که لیزر ابزاری است که تنها می توان از آن در پاره ای از امور درمانی بهره گرفت، لیزر به عنوان یک فناوری می تواند قابلیت های مختلفی داشته باشد. از یک تشخیص ساده گرفته تا آثار شبه دارویی و همچنین عملکرد تخریبی آن با خصوصیات فیزیکی مختلف در شرایط متفاوت به منظور کاربردهای مختلف. امروزه لیزر، تکنولوژی فوق مدرنی است، در خدمت بشر.
کشورهای پیشرفته مانند ژاپن، آمریکا، برزیل، آلمان، بلژیک، فرانسه و روسیه دارای مراکز تحقیقاتی معتبری در زمینه لیزر در دندانپزشکی هستند. انجمن ها و سازمان های بزرگی برای این فناوری در سطح جهان تشکیل شده اند، از جمله فدراسیون جهانی لیزر در دندانپزشکی WFLD یا آکادمی لیزر در دندانپزشکی در ایالات متحده آمریکا و آمریکای شمالی ALD، اروپا ESOLA و در ایران نیز انجمن لیزری پزشکی ایران IMLA که چند سالی است تاسیس شده و یک شاخه دندانپزشکی هم دارد. هر چند انجمن های پزشکی دیگر گروه های کوچکی در زمینه لیزر دارند، اما به صورت متمرکز تنها «ایملا» به فعالیت های علمی و تحقیقاتی در زمینه لیزر پزشکی می پردازد. دانشکده های معتبر کشور اعم از فنی مهندسی و دندانپزشکی هم کمابیش فعالیت های تحقیقاتی روی بحث لیزر دارند. اگر به مجموعه فوق، سازمان انرژی اتمی را نیز بیفزایم، مجموعه ارگان هایی که در زمینه لیزر به صورت کاربردی و تحقیقاتی به فعالیت مشغولند، کامل تر خواهد شد.
بهره گیری از لیزر در درمان های دندانپزشکی طی سال های اخیر :
در حال حاضر تعداد اندکی دستگاه لیزر با کاربری درمانی در کشور وجود دارد. به عبارتی، این تکنولوژی در کشور هنوز همه گیر نشده است. تعداد دستگاه های لیزری که با کاربری درمانی در امر دندانپزشکی استفاده می شود، شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. تعداد دندانپزشکانی که در زمینه لیزر توانایی کار را دارند، بسیار محدود هستند. البته تمهیداتی در مراکز تحقیقاتی دانشگاه ها اندیشیده شده تا با آموزش های دقیق و با رعایت استانداردهای جهانی به این تعداد، بر دانش و مهارت کافی آنان افزوده شود.
پس تبلیغاتی مبنی بر ترمیم دندان با لیزر که حتی در برخی روزنامه ها و مجلات شاهد هستیم، پایه علمی ندارد
اساسا عبارت ترمیم دندان با لیزر، چندان صحیح نیست. دندانپزشک می تواند دندان بیمار را با استفاده از لیزر تراش بدهد و در نهایت امر برای ترمیم دندان ها از «کامپوزیت» استفاده کند. کامپوزیت ها مواد همرنگ دندانی است که به منظور پر کردن دندان به کار می رود.
در حال حاضر با یک نور آبی رنگ که به منظور فعال کردن روند «پلی مریزاسون» پخت کامپوزیت به کار می رود، از این نور استفاده می شود. این نور آبی رنگ که از هالوژن ساطع می شود، لیزر نیست. البته ناگفته نماند، لیزرهایی نیز مثل لیزر آرگون آبی وجود دارند که توانایی انجام این عمل را با محاسن و معایب خود دارند و لیکن به لحاظ هزینه مقرون به صرفه نبوده و در حال حاضر بیشتر در امور تحقیقاتی از آنها استفاده می شود. در واقع عملا هیچ دستگاهی از این دست در کلینیک های دندانپزشکی وجود ندارد.