سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 

ناتوانترین مردم کسى است که نیروى به دست آوردن دوستان ندارد ، و ناتوانتر از او کسى بود که دوستى به دست آرد و او را ضایع گذارد . [نهج البلاغه]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:46 عصر

معرفی سوخو34

معرفی سوخو34

سوخو34 (یا سوخو27 ای بی)بمب افکنی است که توسط شرکت هواپیما سازی سوخو ساخته شده است.
نیروی هوای روسیه تعداد 18 فروند از این نو ع بمب افکن جدید را سفارش داده که به تعداد 200 فروند قابل افزایش می باشند
که 2 فروند  در سپتامر سال 2006 تحویل این نیرو گردید

su 34


سوخو34 ها قرار است که جایگزین  بمب افکن های قدیمی تری مثل سوخو 24 و توپولوف 22 ام شود

su24

tu22m


این بمب افکن یکی از جنگنده های  ساخت روسیه است که سازمان ناتو (سازمانه اتلانتیک شمالی)  از آن به عنوان فلانکر یاد می کند(همانند سوخو 27/30/33/35)


در طراحی این بمب افکن  تقریبا تمامی قسمت ها به مانند سوخو 27 است به  غیر از نوک(دماغه) جنگنده که محل قرار گرفتن رادار  جنگنده است
همچنین مقدار سوخت قابی حمل توسط این جنگنده کاهش پیدا کرده که ناشی از کاهش وزن برخاستن هواپیما است
سوخو 34 از صندلی های پرتاب شونده K-36DM  استفاده کرده که به صودت کنار هم  قرار می گیرند

su34

تسلیحات

سوخو 34 از مسلسل 30 میلیمتری GSh-301 استفاده می کند که در دقیقه حدود 1500 تیر شلیک کند
همچنین این هواپیما قادر به حمل و شلیک  R-73 (NATO codename AA-11 Archer) نیز هست این موشک توانای این را دارا که فاصاه بین .02 تا 20 کیلومتر را ترک کند م قادر به تحمل فشار 12g را دارد و می تواند 2.500کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد

R73

موشک بعدیRR-77  هست که در اتو با نام  AA-12شناخته می شود
این موشک توانای ترک کردن0.02km ـ25km  را دارد و می تواند 3,600km/hسرعت بگیرد

RR77

سوخو34 از بمب های هدایت شونده لیزری نزیر KAB-500 استفاده می کند

KB500
ابتدا این بمب افکن قرار بود از موتور های AL-31F  تجهیز شود ولی در ادامه کار جای خود را با موتور های  AL-31F-M2/3   عوض کردند

این جنگنده توانای حمل 12,100kg سوخت را در داخل دو تانک سوختزیر بالها و چهار تانکر دیگر را داراست دارد. سه جایگاه سوخت خارجی که هر کدتم توانای حمل 3,000l,  را دارا هستند نیز می توان به آن اضافه کرد


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:46 عصر

آذرخش و صاعقه

دوستان زیادی در خواست کرده بودن در مورد هواپیماهای ساخت ایران مطلب و عکس بزارم.

صاعقه و آذرخش دو هواپیمای جنگنده بر پایه اف 5 هستن که تو ایران طراحی شدن و چند فروند از اونا ساخته شده . چیز زیادی در این مورد نمی دونم فقط چند تا عکس می زارم . اگه اطلاعات جدیدی به دستم رسید به مطلب اضافه می کنم .

هواپیمای صاعقه

هواپیمای صاعقه در کنار اف 5

هواپیمای آذرخش


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:46 عصر

تانک M1ابرامز

تانک M1 ابرامز بعنوان تانک جنگی اصلی ارتش ایالات متحده جایگزین تانک M60 Patton در سال 1980 شد. این تانک دارای سه مدلM1، M1A1، M1A2 می باشد. نام این تانک به احترام ژنرال کرایتون ابرامز، فرمانده سابق گردان زرهی 37 نیروی زمینی امریکا، ابرامز نامگذاری شده است. طراحی M1 در شرکت جنرال داینامیکس انجام گرفت و در نهایت این تانک در سال 1980 وارد خدمت شد. مدل ارتقا یافته M1 ، M1A1 نام دارد که در سال 1985 عرضه شد. M1A1 دارای توپ 120 میلیمتری بدون خان بوده که توسط شرکت آلمانی Rheinmetall طراحی شده است. همچنین این مدل دارای زره تقویت یافته و سیستم حفاظت NBC1 می باشد. M1A2 مدل ارتقا یافته A1 است که دارای نمایشگر گرمایی فرمانده و جایگاه اسلحه، تجهیزات ناوبری و گذرگاه دیجیتالی اطلاعات می باشد

نیروی زمینی آمریکا تمام M1 و M1A1 های خود را به مدل A2 ارتقا داده ولی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا هنوز از مدلهای A1 استفاده می کند. در عملیات طوفان صحرا و سپر صحرا نیز در زره تعدادی از M1A1 ها تغییراتی انجام گرفت. علاوه بر آنچه گفته شد به ابرامز می توان خیشِ مین و یا غلتک مین وصل کرد. تاکنون بیش از 8800 تانک ابرامز تولید شده که علاوه بر آمریکا به کشور های دیگری مانند استرالیا، عربستان، مصر،کویت و ترکیه صادر شده است. البته این تانک در لیست نامزد های خرید سوئد نیز قرار داشت که به پیروزی نرسید.
این تانک برای اولین بار در جنگ خلیج در سال 1991 در صحنه نبرد حضور یافت و در این جنگ بود که توانایی های بالای خود را به نمایش گذاشت.در مجموع 1848 M1A1 در عربستان مستقر شدند و برتری خود را بر تانکهای T-72، T-62 و T-55 روسی در اختیار عراق نشان دادند. در این جنگ تنها 18 M1A1 به خاطر صدمه های وارد شده از خدمت خارج شدند و جالب اینجاست که هیچ مورد کشته شدن خدمه این تانک گزارش نشد. M1A1 دارای برد بیش از 4000 متر می باشد. درگیری مهم دیگری این تانک حمله امریکا به عراق در سال 2003 بود که به سقوط صدام حسین انجامید. در این جنگ هم ابرامز بسیار خوب عمل کرد و تنها یک مورد حادثه منجر به مرگ گزارش شد که در آن یک تانک ابرامز با یک مین زد تانک هدف قرار گرفت که باعث کشته شدن دو نفر و زخمی شدن نفر سوم همراه بود. این اولین مورد منجر به مرگ در تانک ابرامز بود. در 27 نوامبر 2004 یک ابرامز دیگر بوسیله بمب قدرتمند جاسازی شده نابود شد که به کشته شدن راننده انجامید. یک تانک دیگر هم به هنگام درگیری در عراق هنگام رد شدن از پل با خراب شدن آن به درون آب سقوط کرد که یک سرباز غرق شد. تاکنون هیچ ابرامی بوسیله اتش تانک دشمن نابود نشده است اگر چه چند فروند نیز بوسیله راکتهای زد تانک RPG-7، RPG-18 و AT-14 نابود شده اند. همچنین در عملیات طوفان صحرا چهار ابرام با اصابت اشتباه موشکهای زد تانک AGM-114 هلفایر شلیک شده از هلیکوپتر های AH-64 آپاچی ساقط شدند. ابرامز توسط نوعی ماده کمپوزیتی محافظت شده که از لایه هایی از استیل و سرامیک تشکیل می شود. مهمات و سوخت در قسمتی زره دار قرار داده شده اند تا به خاطر حساسیت این قسمتها امنیت خدمه بیشتر شود. در اوایل 1988 مدل M1A1 زرههای جدیدتری دریافت کرد که در آن از میله های زد اورانیوم ضعیف شده استفاده شده است. این میله ها در جلوی برجک و بدنه تانک قرار داده شده اند. با وجود افزایش قابل توجه مقاومت تانک در برابر انواع سلاحهای زد تانک این زره ها وزن ابرامز را نیز به مقدار قابل توجه زیاد کرده است. اولین M1A1 هایی که این ارتقا روی آنها نصب شد تانکهای مستقر در آلمان بود (به خاطر اینکه در جنگ سرد آلمان در خط مقدم مقابل شوروی بود). همچنین تانکهای شرکت کننده در عملیات طوفان صحرا فوراً قبل از آغاز جنگ به این درجه ارتقا یافتند. توپ مدل M1، M68A1 105 میلیمتری بود که توانایی شلیک انواع توپهای ضد نفر، دودهای سفید فسفری (از جنس فسفر) و یا توپهای با قدرت انفجاری بالا را دارد. در مدلهای M1A1 و M1A2 از توپ 120 میلیمتری M256 بدون خان استفاده شده که در شرکت رینمتال اِیجی آلمان و تحت لیسانس جنرال داینامیکس آمریکا طراحی شده است. این نیز توانایی شلیک انواع توپهای مختلف مانند اورانیوم ضعیف شده را دارد که به آن تونانایی مقابله با نیروهای زرهی و نفرات دشمن و حتی از نظر تئوری با وسایل پرنده با ارتفاع کم را دارد که البته این توانایی هنوز امتحان نشده است.
ابرامز علاوه بر توپ اصلی خود مجهز به سه مسلسل دیگر نیز می باشد : 1- مسلسل 12.7 میلیمتری M2 که جلوی دریچه فرمانده قرار دارد و دارای آلت نشانه روی با بزرگنمایی 3x است. 2- دو مسلسل 7.62 میلیمتری که یکی مقابل دریچه پر کننده (لودر) و دیگری هم محور با توپ تانک است که بخاطر امکان استفاده آن از درون تانک بسیار مورد توجه قرار می گیرد. همچنین در برجک تانک دو پرتاب کننده ی 6 لول نارنجکهای دودزا گنجانده شده که باعث پنهان ماندن از دید دشمن و نمایانگر های گرمایی ( فروسرخ) می شود. موتور آن نیز می تواند پرده دودی برای استتار تولید کند. M1 به کامپیوتر کنترل آتش مجهز است که متصل به سنسور های نمایانگر گرمایی، مسافت یاب لیزری، حسگر باد، حسگر شیب زمین، داده های مربوط به نوع مهمات که تنظیمات مختلف برای مهمات را انجام می دهد) می باشد. هم فرمانده و هم توپچی می توانند توپ تانک را شلیک کنند. سیستم کنترل آتش ابرامز بسیار پیچیده، موثر و مهلک می باشد بطوریکه امکان شلیک دقیق توپ در حین حرکت در زمینهای ناهموار را می دهد. با خدمه ماهر این تانک می توان هدف را در برف، باران، مه، دود و تاریکی مطلق از فاصله 4 کیلومتری تشخیص داد و اغلب هدفی به اندازه یک تانک را در یک شلیک می توان حمله کند. ابرامز از موتور 1500 اسب بخاری نیرو گرفته و دارای 4 حالت(حرکت) جلو و 2 حالت عقب می باشد که به آن حداکثر سرعت 67 کیلومتر در ساعت را در خیابان و 48 کیلومتر در ساعت را از میان دشت و صحرا می دهد. موتور آن با گازوییل، نفت سفید، JP-1 یا سوخت هواپیما و از نظر تئوری با الکل کار می کند
ابرامز را می توان با هواپیماهای ترابری استراتژیک C-5 و C-17 حمل کرد، بطوریکه یک تانک آماده رزم و یا دو تانک آماده حمل توسط C-5 و یک تانک آماده حمل توسط C-17 جابجا می شوند که البته این محدودیت باعث بروز مشکلات جدی در جنگ خلیج 1 شد که با حمل 1848 تانک توسط کشتی این مشکل برطرف شد. در حالت آماده حمل بعضی قسمتهای زره نصب نمی شود و مهمات و سوخت پس از رسیدن به مقصد در اختیار تانکها قرار داده می شود. کیت پایداری شهری تانک (TUSK) شامل ارتقاهایی است که به منظور افزایش توانایی رزمی روی نمونه های M1A2 در محیطهای شهری اعمال می شود. این ارتقاها بدلیل خطرناکتر بودن محیطهای شهری نسبت به صحنه های نبرد می باشد. و این خود به دلیل قویتر بودن زره جلویی تانک ها از زره های کناری، بالایی و پشتی و وجود امکان حمله از هر طرف می باشد. ارتقا زره شامل افزودن زره های واکنشی به کناره های تانک برای مقابله با سلاحهای زد تانک و کلاهکهای shaped charged می باشد. زره های میله ای (شبکه ای) در پشت بدنه برای حفاظت از موتور نصب و سپر اسلحه نیز بر روی مسلسل توپچی برای محافظت از شلیک کننده قرار داده می شود. ارتقاهای دیگر شامل نصب نمایانگر های گرمایی بر روی مسلسل پر کننده (لودر) است. همچنین به مسلسل 12.7 میلیمتری فرمانده نیز قابلیت شلیک از داخل برجک در حالیکه دریچه بسته باشد داده می شود. یک تلفن بیرونی هم برای برقرای ارتباط فرمانده با سربازان پشتیبان تانک در پشت بدنه تعبیه شده است.

حالا بر خلاف تبلیغات این تانک عکسهای جالب را ببینید




















نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:46 عصر

هریر(کوتاه و مختصر)

هواپیماهای عمود پرواز:

یکی از نقاط بسیار حساس و هدفهای مهم در جنگهای امروزی ،فرودگاهها میباشند.باندها بسیار آسیب پذیر و حفاظت از آنها هم بسیار مشکل میباشد.مثلا برخورد یک بمب یا راکت به باند و ایجاد یک حفره ی کوچک اند را تا چند ساعت غیر قابل استفاده میسازدو در واقع با بمباران یک فرودگاه میتوان پایگاهی را فلج نمود.ضمنا لزوم استفاده از باند تمرکز هواپیماها را در یک محل الزامی میسازد و این خود آسیب پذیری را بیشتر مینماید.بطوری که در همان ابتدای جنگ 1967 مصر و اسراییل در یک حمله ی غافل گیرانه توسط اسراییل ؟تمام فرودگاههای مصر که در دسترس بود بشدت بمباران گردید ونیروی هوایی مصر عملا فلج شد و نتوانست از هواپیماهای خود استفاده نماید ودر نتیجه جنگ بسود اسراییل پایان یافت

هواپیماهای قائم پرواز به باند نیاز ندارند بنابراین میتوان آنها را در دسته های کوچک در نقاط مختلفی که هیچ گونه شباهتی به فرودگاه نداشته باشد مستقر نمود.این قرار گاه ها میتواند حتی در میان جنگل یا در دل کوهستان جایئکه دشمن گمان آنرا هم نمیبرد باشد.هواپیمای حمل و نقل قائم پرواز میتواند نیرو های پیاده نظام را بجای هلیکوپتر و در مقیاس بسیار وسیع تر و سریعتر در مناطق مورد نظر پیاده کند و به این ترتیب به نیرو های پیاده تحرک تاکتیکی بسیار زیادی ببخشد.

قائم پروازها در میان کشورهائیکه ناو هواپیما بر دارند محبوبیت ویژه ای کسب کرده است زیرا مشکل نشستن و بر خاستن هواپیماها از عرشه ،که کار فوق العاده سختی میباشد با استفاده از هواپیما ی عمود پرواز حل شده و بسادگی انجام میپذیرد

شروع برنامه:

در حدود سالهای1966 کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی«ناتو» تصمیم به ساختن ئ استفاده از هواپیماهای عمود پرواز(وی.تی.او.الV.T.O.L)یا هواپیمای باند کوتاه(اس.تیواو.الS.T.O.L)را که فقط احتیاج به یک باند کوتاه داشت گرفتند.

در این مدت تمام کشورهای عضو این پیمان از جمله آلمان غربی،فرانسه،آمریکا و انگلستان تلاش زیادی برای ساختن چنین هواپیمایی نمودند.باید اضافه کرد که حتی کشورهای عضو پیمان ورشو یا بلوک شرق نیز از کوشش در این راه مستثنی نبوده و تلاش های تحسین بر انگیزی کرده و ساخته های موفقیت آمیزی نیز داشته اند.

ولی از آنجا که طرح کمپانی هاکر سیدلی (Hawker Siddely) در میان تمام طرحهایی که تا آن زمان در دنیا ساخته شده بود موفق تر و عملی تر بوده است.که به معرفی آن که هاریر(Harrier)نام دارد میپردازیم

شرح دو واژه

واژه های وی.تی.او.ال از حروف انگلیسی اول کلمات(Vertical Take Off Landing)گرفته شده که معنای آن نشستن و بر خاستن عمودی میباشد و واژه اس.تی.او.ال نیز از عبارت(Short Take Off Landing)گرفته شده که معنای آن نشستن و برخاستن سریع و کوتاه میباشد.این دو واژه از این رو شرح داده شد که ما بین خلبانان و علاقمندان پرواز در ایران مورد استعمال دارد.

هاریرنوعی جغد برای شکار خرگوش!)

اولین مدل هواپیمای هاریر پی 1127 (p_1127_Harrier) نام داشت که در 31 اوت 1966 اولین پرواز خود را انجام داد.هاریر ابتدا به منظور انجام ماموریتهای ضربتی (هوا به زمین) و اکتشافی در نظر گرفته شده بود و میتوانست در مقرهای زیر بال خود مقداری مب و راکت حمل نماید.نمونه ی اولیه هاریر مجهز به یک موتور توربو فن پگازوس 5(peagasus 5)با حداکثر 18000 پوند فشار استاتیک بود.این مدل 720 مایل در ساعت سرعت داشت و مداومت پرواز آن 30 دقیقه بود و میتوانست در مدت 4 دقیقه ود را به 5000 پایی زمین برساند و سقف پرواز آن به 60،000 پا میرسید.

هاریر در چندین مدل تا بحال ساخته شده و بتدریج توانایی های لازم برای انجام ماموریت های مختلف را بدست آورده است،آمریکا که خود بزرگترین سازنده ی هواپیماست ،اقدام به خرید هواپماهای هاریر از انگلیس مینمود تا اینکه کمپانی مک دانل داگلاس پروانه ی تولید این هواپیما را بدست آورد.

ساخته های مک دانل داگلاس در نیروی دریایی امریکا ای .وی.8 (A.V.نامیده شد.این مدل به دو موشک سایدویندر مجهز شد و قادر به انجام ماموریتهای رهگیری نیز میباشد.


بعدها مک دانل داگلاستغییرات دیگری در طرح های هواپیما داد که از جمله طرح بالهای جدید که این نمونه ای.وی.16 (A.V.16)نام گرفت و مجهز به موتور پکازوس-15(Pegausus 15) که قدرت آن 5 هزار پوند بیش از نمونه قبلی بود.

وزن خالی نمونه ی اولیه 12600 پوند و وزن مدل جدید 13200 پوند است و حداکثر وزن آن هنگام برخاستن از 21500 به 28000 افزایش یافت؛سرعت نیز از 96 صدم ماخ به 98 صدم ماخ رسید.(ماخ سرعت صئت میباشد)


اکنون هاریرBritish Aerospace Sea Harrierرا انگلیس میسازد ودر ارتش بریتانیای کبیر و هند مورد استفاده قرار میگیرد که مشخصات آن در زیر آمده.

همچنین هاریرMcDonnell Douglas AV-8B Harrier IIتوسط مک دانل داگلاس اریکایی تولید میشود که علاوه بر امریکا در انگلیس،اسپانیاوایتالیا نیز استفاده میشود.مشخصات این هواپیما هم در ادامه آمده است!

هاریر چگون از زمین بر میخیزد!!!


زیر بال هاریر،در محل اتصال بال به بدنه،چهار اگزوز وجود دارد این اگزوزها دهانه خروج گازهایی است که از موتور خارج میشود و میتوانند تا 90 درجه تغییر جهت دهند بدین معنی که میتوانند عمود بر زمین یا موازی زمین قرار گیرند.وقتی اگزوزها عمود بر زمین هستندو خلبان فشار را زیاد میکند نیروی عکس العمل خروج گاز افزایش میابد ؛ در این هنگام هواپیما از زمین به آرامی بلند میشود.


خلبان بتدریج اگزوزها را با محور طولی هواپیما موازی میکند و در نتیجه هواپیما به جلو حرکت کرده و بتدریج سرعت میگیرد تا وقتیکه اگزوزها کاملا موازی شوند که این همزمان با وقتی خواهد بود که هواپیما سرعت لازم خود را بدست آورده و دیگر مانند هواپیماهای معمولی پرواز خواهد نمود

فرود هاریر:


در موقع فرود هاریر ،خلبان از مسافتی که بستگی به سرعتش دارد در ارتفاع کم شروع به عمود کردن اگزوز هایش میکند بوریکه وقتی بنقطه مورد نظر برای نشستن رسید؛اگزوزها کاملا بر زمین عمود شده و سرعت نیز صفر شده باشد.در این حالت هواپیما در نزدیکی زمین.جائیکه خلبان مایل بوده است ثابت خواهد ماند.


اگر احیانا خلبان کم تجره بوده باشد و نتواند دقیقا در جائیکه مایل بوده هواپیما را بیحرکت نماید یا پس از توقف کامل در هوا محل فرود را مناسب تشخیص ندهد و بخواهد همانطوریکه در نزدیکی زمین ایستاده اندکی به یکی دیگر از جهات تغییر جا دهد،میتواند این کار را بکمک پره هایی که در دهانه ی چهار اگزوز ش کار گذاشته شده و بنا به نیاز خلبان و فرمان او قابلیت تییر جهت دارد انجام دهد.این عمل را خلبانها هاورترن میگویند.


خلبان پس از رسیدن بروی محلیکه آنجا را مناسب تشخیص داد بتدریج از فشار گازهای موتور کاسته و هاریر را به آرامی بر روی زمین مینشاند

رهگیری و جنگ هوایی:


تا مدتها تصور میشد تغییر سمت اگزوزها فقط در موقع نشستن و بر خاستن مفید است ولی به طور اتفاقی،توسط آزمایشاتی که اولین بار خلبانان باهوش ولی بازیگوش در هوا با تغییر سمت اگزوزها انجام دادند؛کشف شد که میتوتن به مانورهای بینهایت مهمی دست زد که امجام آن برای هواپیماهای دیگر امکان ندارد.بعنوان مثال با منطبق کردن اگزوزها بر شعاع دایره گردش میتوان دایره چرخیدن را بسیار تنگ نمود و به آسانی پشت سر هواپیمای دشمن قرار گرفت.و یا با عوض کردن جهت اگزوزها سرعت را سریعا کم نمود و با یک چرخش سریع پشت سر دشمن قرار گرفت و او را در دام موکهای هوا به هوا انداخت.


کاهش سرعت هاریر میتواند تا 90 ناتیکال مایل باشد و این در مقایسه با جنگنده های همطرازش بزحمت میتواند سرعت خود را تا 150 ناتیکال مایل پایین بیاورند،اهمیت ویژه اش معلوم میشود.با بهره گیری از این امتیاز اگر هاریر توسط خلبان ماهری هدایت شود،مانورهای آن برای دشمن تقریبا غیر قابل پیش بینی و چاره اندیشی خواهد بود.


در آزمایشات با استفاده از تغییر جهت اگزوزها توانسته اند در مدت 10 ثانیه سرعت هاریر را از 605 ناتیکال مایل به 370 ناتیکال مایل کاهش دهند.و در ظرف 15 ثانیه سرعت آنرا از 200 مایل به 300 مایل رسانند و همچنین در 26 ثانیه از سرعت 400 ناتیکال مایل به سرعت 500 ناتیکال مایل دست یابندهر ناتیکال مایل 1850 متر است) هاریر در ماموریتهای رهگیری و ضربتی هوا به زمین نیز بخوبی
از عهده آزمایشات برآمده!


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:46 عصر

معرفی چند نمونه سلاح سبک

 

1) sig 550

یک خانواده از تفنگهای استراتژیک با کاربری چند گانه برای نیروهای دریایی . زمینی و هوایی

میباشد. این خانواده دارای 3 عضو اصلی است.

sig 550: جنگ افزار استاندارد طراحی شده برای پشتیبانی از دسته های نظامی

sig 551: جنگ افزار چند منظوره ویژه نیرو های نظامی و واحد های ویژه

sig 552: تفنگ فشرده و کوچک کاماندویی باقابلیت حمل اسان برای گروهای متحرک

 

 

 

 

مشخصات فنیSIG 550 :

کالیبر:56/5 میلی متر

طول کلی: 998 میلی متر

ارتفاع کلی: 210 میلیمتر

طول با قنداق جمع شده : 772 میلی متر

طول لوله: 528 میلی متر

طول خان: 178 میلی متر

تعداد شیار: 6

پایه سایت: 540 میلی متر

وزن جنگ افزار: 1/4 کیلو گرم

گنجایش خشاب: 30.20.10.5

وزن رزمی با 120 گلوله: 6 کیلو گرم

وزن لازم برای کشیدن ماشه: 35 نیتون

انرژی در دهانه تفنگ: 1700 ژول

نرخ چر خش: 700 گلوله در دقیقه

نوع عمل والگوی کار گلنگدن: فشار گاز و چر خشی

مشخصات فنیSIG 551 SWAT:

کالیبر: 56/5 میلیمتر

طول کلی: 833/924 میلیمتر

ارتفاع کلی: 210 میلیمتر

طول با قنداق جمع شده: 363/254 میلیمتر

طوللوله: 178 میلیمتر ـ254 میلیمتر

تعداد شیار: 6

پایهسایت: 466 میلیمتر

وزن جنگ افزار: 4/3 ـ6/3 کیلو گرم

گنجایش خشاب: 30.20.10.5

وزن رزمی با 120 گلوله: 6/5ـ 4/5 کیلو گرم

وزن لازم برای کشیدن ماشه: 35 نیتون

انرژی در دهانه تفنگ: 1460ـ 1600 ژول

نرخ چرخش : حدود 700گلوله بر دقیقه

نوع عمل والگوی کار گلنگدن: فشار گازو چرخش

از این تفنگ در عملیات تاکتیکی گروهای SWATمورد استفاده قرار میگیرد.

این نمونه برای تمامی نیروهای نظامی وبویژه درگیری دریایی و مامو ریتهای اعمال

قانون بسیار مناسب است.این سلاح دارای یک نمونه اصلی ویک نمونه دارای

لوله بلند میباشد.نمونه لوله بلندبرای شلیک نارنجک طراحی شده است.و امکان

نصب سرنیزه بر روی ان نیز وجود دارد.


2)تفنگ aw 50

تفنگ aw 50 کالیبر 7/12 در 99با برد مفید 1500 متر باخشاب استاندارد 5 تیری قنداق تاشوبا قطعات

تنظیم طول ومحل قرار گیری گونه تیرانداز و دو پایه جلو وتکیه گاه ابتکاریقنداق در عقب سلاحمی باشد

این تفنگ منحصر به فرد برای شلیک به اهداف دورطراحی و ساخته شده است

تفنگ aeکه در کالیبر 243-308وینچستر و300 مگنوم وینچستر و388 لاپوا مگنوم عرضه میشود.

طراحی منحصر بفرد با قابلیت تطابق عالی ونصب تجهیزات جانبی و موادبکار گرفته شده درساخت ان

مشاهده میشود.


3) جدیدترین رولور

m32 نارنجک انداز جدید نیروی سپاه تفنگداران دریایی امریکا را میتوان از مرگ اورترین

جنگ افزار های حال حاضردنیا دانست.مقامهای شرکت mieکه نارنجکهای draco

را برای این سلاح فراهم میکنند. ادعا دارند که یکتیرdraco به سرجنگی ترمو باریک

میتواند یک ساختمان را به خرابه ای تبدیل کند.این نارنجک انداز میتواند 6 نارنجک

40 میلی متری در عرض 3 ثانیه شلیک کندوهمین امر ان را به اسلحه ای مخوف

ومرگ اور تبدیل کند.

برد این سلاح به 400 متر میرسد. در حالی که وزن خالی ان 6کیلو گرم ودرحالت

پربا شش تیر draco وزن ان 5/7 کیلو گرم است.


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:45 عصر

دریافت سیگنال تلویزیون به صورت دیجیتال

شاید اخبار مربوط به دریافت کانال های تلویزیون ایران توسط گوشی موبایل خرا شنیده باشید. این پروژه یک پروژه چندساله در سازمان های ذیربط ایران به خصوص صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که البته به دلیل الزامات جهانی و محدودیت های موجود در سیستم کنونی که به صورت آنالوگ می باشد اجرایی شده است.
به
نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:44 عصر

کاربرد تسلیحات ضدزره در جنگ سی و سه روزه

دو رزمنده حزب الله لبنان

برگرفته از کتاب «آنتونی کردزمن» در مورد جنگ سی و سه روزه

در طی جنگ، حزب‌الله به نحو گسترده‌ای از تسلیحات ضدزره علیه اهداف زرهی نیروهای دفاعی اسرائیل و نیروهای پیاده‌نظام اسرائیل استفاده کرد. تیم ویژه ضدتانک حزب‌الله در طول جنگ ماه ژوئیه متشکل از دو فرد بسیار آموزش دیده در استفاده از سیستم‌های تسلیحاتی و دو تا سه فرد دیگری بود که از توانایی کمتری در استفاده از تسلیحات برخوردار بوده و نقش تامین‌کننده و حمل کننده را برای دیگران بازی می کردند. بیشتر رزمندگان متخصص ضدتانک در طول جنگ بی‌کار ماندند زیرا در امتداد رودخانه لیتانی موضع گرفته بودند چرا که حزب‌الله انتظار داشت که حمله نیروهای دفاعی اسرائیل با سرعت و عمق بیشتر از آنچه که در عمل انجام شد، پیشروی خواهد کرد. به هر حال، همانگونه که "اندرو اگزوم " تشریح کرده تیم‌های عمل کننده ضدتانک موفقیت چشمگیری داشتند:
ستون زرهی اسرائیل در 10 اوت به سوی منطقه "وادی السلوکی " سرازیر شدند- دره‌ عمیق شمالی-جنوبی که جنوب لبنان را به دو بخش تقسیم می‌کند- این ستون زرهی با یک فاجعه مواجه شد. 48 ساعت پیش از آن، به واحد نیروهای دفاعی اسرائیل دستور داده شده بود که از وادی سلوکی گذشته و شهرک "قندوریه " را به تصرف درآورند. اما دلایل این امر نامعلوم بود،‌ زمانی دستور توقف پیشروی به این ستون‌ها داده شد که خودروهای پیش‌قراول آن به ته دره رسیده بودند. این واحد متعاقب این امر دور زد و به سمت موقعیتی در غرب "الطیب " حرکت کرده و در عین حال منتظر دستورات بعدی ماند. تاخیر در حرکت نیروهای دفاعی اسرائیل به دشمن زمان لازم را داد تا برای دفاع از دره آماده شوند. حزب‌الله تیم‌های ضدتانک خود را به دو طرف دره هدایت کرد و منتظر اقدام مجدد نیروهای دفاعی اسرائیل ماند.
در نتیجه زمانی که فرمانده هدایت کننده ستون زرهی در 12 اوت به پایین دره رسید، تانک وی بوسیله یک وسیله انفجاری سنگین تخریب شد. بقیه تیم وی نیز زیر آتش‌باز سنگین واحدهای ضدتانک حزب‌الله قرار گرفتند که در پشت دره پناه گرفته بودند. 11 تانک نیروهای دفاعی اسرائیل هدف موشک‌های ضدتانک حزب‌الله قرار گرفت ضمن این که هشت خدمه و چهار سرباز دیگر کشته شدند. تلفات این جنگ یک دهم از کل تلفات نیروهای دفاعی اسرائیل در جنگ ماه ژوئیه بود.
یکی از ناظران بی‌طرف بدون این که از این امر خبر داشته باشد این ستون به مدت 48 ساعت در آنجا نگهداشته شده بودند، اینگونه مطرح کرد که فرمانده این واحد باید یکی از آشپزهای نیروهای دفاعی اسرائیل باشد نه یک فرمانده تانک. اما نسبت دادن فاجعه وادی السلوکی به بی‌کفایتی نیروهای اسرائیلی در اصل بی‌اعتنایی به موفقیت بزرگ تاکتیکی حزب‌الله در جنگ ژوئیه خواهد بود: یعنی استفاده از سلاح‌های متعدد ضدتانک که بطور مداوم برای نیروهای دفاعی اسرائیل حاضر در منطقه مشکل آفرین بود. "
بنا بر گزارش‌های اولیه، حزب‌الله استفاده گسترده‌ای از راکت‌های ضدتانک صورت داد و بیش از یک هزار راکت به تانک‌های اسرائیلی و نیروهای پیاده‌نظام آن شلیک کرد. اسرائیلی‌ها هم با موشک‌های قدیمی هدایت شونده ضدتانک (ATGM) مواجه بودند مانند، AT-3 Sagger (مالیوتکا)،‌ AT-4 Spigot (فاگوت) و AT-5 Spandrel (کونکورز) - هر کدام از آنها از نوع سیستم‌های هدایت سیمی بوده اما با افزایش شماره مدل‌ها پیشرفته‌تر و موثرتر و استفاده از آنها آسانتر شده است.

AT-3 Sagger

AT-4 Spigot

 نیروهای دفاعی اسرائیل همچنین با یک نوع سلاح پیشرفته‌تر مانند موشک ضدتانک دوش‌پرتاب، نشانه‌گیری چشمی هدایت سیمی توفان (TOW)، موشک AT-13 Metis-M 9M131 مواجه بودند که استفاده کننده از آنها تنها به این امر نیاز دارد که هدف را ردگیری کند و همچنین موشک نوع AT-14 Kornet-E 9P133 که نسل سوم سیستمی است که می‌تواند برای حمله به تانک‌های مجهز به زره‌پوش‌های واکنشی در برابر مواد منفجره و همچنین حمله به ساختمان‌ها و نیروهای سنگر گرفته استفاده شود. بسیاری از این سیستم‌ها دارای شماره سریال‌هایی بودند که نشان می‌داد مستقیم از سوریه آمده‌اند و برخی دیگر نیز ممکن است از سوی ایران ارایه شده باشد.

AT-13 Metis

AT-14 Kornet

 
سلاح AT-14 نمونه مناسب از این نوع سلاح‌های با فناوری بالا است که آمریکا ممکن است در آینده در جنگ‌های نامتقارن با آنها مواجه شود. این سلاح می تواند بر روی یک خودرو نصب شده و یا به عنوان یک سیستم قابل حمل توسط یک سرباز مورد استفاده قرار گیرد. این سلاح برای نبردهای شبانه دارای دوربین گرمایی و ردگیری علائم گرمایی است و موشک آن دارای هدایت زاویه دید راهبری نیمه خودکار (SACLOS) است که قابلیت هدایت با علائم لیزری را نیز دارا است. برد اسمی این سلاح حداکثر 5 کیلومتر و کلاهک ضدتانک با قابلیت انفجار بالا (HEAT) برای در هم شکست تانک‌هایی به کار می‌رود که مجهز به زره واکنشی هستند و همچنین دارای کلاهک مواد منفجره و آتش‌زا برای استفاده علیه سنگرها، استحکامات هستند. گفته می‌شود حداکثر ضریب نفوذ آنها تا هزار و 200 میلی‌متر است.
دیگر سیستم‌ها شامل نسخه پیشرفته از آرپی‌جی‌های 105.2 میلی‌متری است که به آنها آرپی‌جی 29 یا ومپایر (به معنی خون‌آشام) نیز گفته می‌شود.این سیستم‌ها سنگین‌تر از مدل‌های قبلی بوده و دارای کلاهک دوپشته است. این سلاحی دو نفره است که بردی معادل 450 متر داشته و دارای نارنجک 5/4 کیلوگرمی است که می‌تواند برای حمله به زره‌پوش‌ها، سنگرهای زیرزمینی و ساختمان‌ها به کار رود. برخی از نسخه‌های آن به دوربین دید در شب نیز مجهز هستند.

RPG-29

 
نیروهای دفاعی اسرائیل اغلب شاهد بودند که این سلاح‌ها با مهارت تاکتیکی با میزان اشتباه فنی پایین مورد استفاده قرار می‌گیرند و به همان آسانی مورد استفاده قرار می‌گیرند که نسل سوم AT-GMs استفاده می‌شوند. این سلاح‌ها خسارت جدی به ساختمان‌ها و زرهپوش‌ها وارد می‌کنند. حزب‌الله همچنین اثبات کرد می‌تواند از همان شیوه هجومی استفاده کند که معمولاً در کمین‌های صورت گرفته در عراق برای شلیک گلوله‌های متعدد به یک هدف در آن واحد استفاده می‌شود. مبارزان حزب‌الله علاوه بر استفاده سلاح‌های ATGM خود علیه اهداف زرهی همچنین از آنها به صورت بسیار موثری علیه تجمع پیاده‌نظام و ساختمان‌های محلی استفاده کردند.
مهمتر از همه این که حزب‌الله همچنین مهارت قابل توجهی در استفاده از سلاح‌های نسل قدیم ضدتانک نشان داد اگر چه این مهارت اغلب با آتش تهاجمی انواع مختلف تسلیحات به اهدافی همراه بودند که از یک نقطه معین عبور می‌کردند، بخصوص زمانی که این آتش‌بار در بردهای بلند صورت می‌گرفتند. نیروهای زرهی اسرائیل در مواجهه با این نوع شیوه‌ها، با مشکلات مواجه بودند. یکی از مشکلات مهم این بود که از تانک‌ها خواسته شده بود که در مناطق دشوار به خودی خود عمل کنند. تانک‌ها در این مناطق زمانی موثرتر کار خواهند کرد اگر از سوی پیاده‌نظام، یگان مهندسی و توپخانه حمایت شوند.
منابع نیروهای دفاعی اسرائیل در ابتدا تخمین زدند که دستکم 500 گلوله ATGM در طول درگیری شلیک شدند. آنها گزارش دادند که در کل تعداد 60 خودرو از انواع مختلف زرهی تا 11 اوت 2006 هدف قرار گرفتند (گزارش‌ها درباره این که همه این زرهپوش‌ها، تانک بودند اشتباه است). بیشتر این خودروهای زرهی به سرعت در میدان نبرد تعمیر شده و خدمت خود را از سرگرفتند. تنها 5 الی 6 نوع خودروی زرهی بطور دائمی از کار افتادند.
اگر چه برخی منابع به سادگی از نابودی 20 تانک سخن می‌گویند اما دیگر منابع جزئیات کار را به شرح زیر ارایه کردند:

**تانک‌های حاضر: 400
**تانک‌های هدف قرارگرفته: 48 (این برآورد بر اساس گزارش‌هایی است که کمتر از چند ده تانک هدف قرار گرفتند)
**تانک‌های آسیب دیده: 40
**تانک‌های منهدم شده: 20
**تانک‌های نابود شده: بیش از 5 (این برآورد بر اساس گزارش‌هایی است که کمتر از چند ده تانک هدف قرار گرفتند)
**شمار خدمه کشته شده: 30

گزارش‌های ثانویه ارایه کننده آمار متفاوتی بود. برخی از برآوردها شمار موشک‌های ضدتانک ATGM و راکت‌های ضدتانک سنگین را بیش از هزار عنوان کرده‌اند. بنا بر تحقیقی که از سوی "آلون بن دیوید " ارایه شده، نیروهای دفاعی اسرائیل بعد از آتش‌بس نتیجه گرفتند که حدود 45 درصد از تانک‌های اصلی رزمی اسرائیل که از سوی موشک‌های ATGM هدف قرار گرفته بودند به نوعی منهدم شدند. در کل 500 تانک مرکاوا به منطقه اعزام شدند که دقیقاً 5 عدد از آنها توسط مین‌هایی که در قسمت زیرین تانک منفجر شدند و با استفاده از تاکتیک‌های آسیب‌شناسی تانک نابود شدند. حدود 50 مرکاوای نسل 2 و 3 و 4 هدف قرار گرفتند که 21 عدد آنها منهدم شدند. 11 مورد از این انهدام‌ها کشته‌ای به همراه نداشت اما 10 مورد انهدام دیگر موجب تلفات 23 خدمه تانک شدند. موشک‌های ضدتانک ATGM همچنین تلفات سنگینی بر پیاده‌نظام وارد کرد بخصوص وقتی که عده‌ای از نیروهای ذخیره ارتش اسرائیل در داخل ساختمانی گرفتار آمدند و آن ساختمان هدف یک موشک ATGM قرار گرفت.
یکی از تحلیلگران برجسته دفاعی اسرائیل توضیحات زیر را درباره تاثیر ATGM ها و دیگر سلاح‌های ضدتانک حزب‌الله ارایه کرد.
"... ما می‌دانستیم که این سازمان دارای راکت‌های پیشرفته ضدتانک هستند و اطلاعات نظامی نیروهای دفاعی اسرائیل حتی توانسته بود به یک نمونه از آن راکت‌ها دست یابد. ما همچنین فهمیده بودیم که حزب‌الله مشغول سنگربندی واحدهای ضدتانک است. به هر حال نتوانستیم اهمیت استقرار گسترده این نوع تسلیحات را درک کنیم.
نتیجه این شد که موشک‌های ضدتانک به عامل اصلی تلفات نیروهای دفاعی اسرائیل بدل گشتند و تقریباً‌ همه تلفاتی که یگان زرهی دادند و بسیاری از تلفات یگان پیاده‌نظام بخاطر این موشک‌ها کشته شدند. بیشتر سربازان پیاده‌نظام به عوض آن که توسط درگیری رو در رو کشته شوند بخاطر سلاح‌های ضدتانک کشته شدند. بسیاری از سربازان پیاده نظام که زندگی خود را بخاطر سلاح‌های ضدتانک از دست دادند در ساختمان‌های روستایی وارد شده بودند و راکت‌ها با عبور از دیوار موجب مرگ آنها شد.
....حزب‌الله در این جنگ از هفت نوع راکت‌ استفاده کرد. 4 نمونه از آنها از نوع پیشرفته‌ترین راکت‌های موجود بودند و همگی توسط روسیه تولید و به سوریه فروخته شده بودند. پیشرفته‌ترین راکت می‌تواند زره فولادی به قطر 70 سانتی‌متر تا 1 متر و 20 سانتی‌متر را سوراخ کند. بعد از این که زره شکافته شد،‌ کلاهک دوم در داخل تانک منفجر می‌شود. اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل یکی از این راکت‌ها را به دست آورد و متوجه شد که حزب‌الله مشغول سنگربندی واحدهای ضدتانک است. به هر حال نیروهای دفاعی اسرائیل به طور مناسبی برای این تحولات آماده نشده بودند.
4 تانک اسرائیلی نیز به مین‌های بزرگ کارگذاشته شده در زمین برخورد کردند. سه تانک که از زره زیرین برخوردار نبودند همه 12 سرنشین خود را از دست دادند. تانک چهارم دارای زره زیرین تانک بود که از 6 خدمه آن تنها یک نفر کشته شد.
موشک‌های ضدتانک به 46 تانک و 14 خودروی زرهی دیگر اصابت کردند. در همه این حملات، تنها 15 تانک سوراخ شده و 5 خودروی زرهی دیگر آسیب دیدند و 20 سرباز جان خود را از دست دادند که 15 نفر از آنها از خدمه تانک بودند. دو سرباز دیگر عضو یگان زرهی که بدن آنها در تیررس قرار گرفت، کشته شدند. در دیگر نقطه یعنی "وادی السلوکی " حزب‌الله عملیات کمین موفقیت‌آمیزی ترتیب داد و 11 تانک را هدف قرار داد. موشک‌ها زره سه تانک را شکافتند که در دو تانک هفت سرباز یگان زرهی کشته شدند. دو تانک دیگر نیز از حرکت باز ایستادند. "
ابهامات مهمی در این آمار و ارقام و نتیجه‌ای که باید از آنها گرفت، وجود دارند. دیگر مشکل در ارزیابی تاثیرات چنین تسلیحاتی این است که نیروهای دفاعی اسرائیل در امتداد خطوط پیشروی که حزب‌الله عملاً‌هفته‌ه وقت آماده‌سازی برای کمین داشت، حرکت کند و نامنظمی داشتند. هیچ آمار و اطلاعاتی در این باره در دست نیست که چه تعداد موشک و از چه نوع ناتوان ماندند و چقدر درگیری در مناطق شهری و یا نقاط مهم اتفاق افتاد. هر سیستم زرهپوشی آسیب‌پذیر است و بیشتر به کیفیت مانور و حمایت بستگی دارد. گذشته از این مسایلی در این باره مطرح می‌شود که چه تعداد از تلفات نیروهای دفاعی اسرائیل بخاطر نبود حمایت‌های زرهی بوجود آمد. در شرایط حاضر، درس عبرت گرفتن آسان‌تر از حمایت از این آمار با واقعیت‌ها است.
در یک اتفاقی که برای سلاح‌های ضدتانک اسرائیل پیش آمد، نگرانی عمده‌ای برای جنگ‌ آتی بوجود آورده است. در طول جنگ لبنان، نیروهای حزب‌الله یک موشک ضدتانک سالم از نوع "رافائل اسپایک " MR ATGM از اسرائیل به غنیمت گرفتند. این موشک اسپایک MR در نوک خود وسیله‌ای دارند که به آنها قابلیت آتش‌افکنی و سوراخ کنندگی می‌دهد. نیروهای دفاعی اسرائیل متعاقب این امر ابراز نگرانی کردند که این سلاح به ایران منتقل شود و در آنجا برای بهینه‌سازی موشک‌های ضدتانک ATGM ایران و بهینه سازی تدابیر مقابله‌ای علیه سلاح‌های ضدتانک از خانواده اسپایک شود.
یکی از واکنش‌هایی که خدمه زرهی برای تاکتیک‌های ضدتانک حزب‌الله به کار بستند استفاده از گلوله‌هایی بودند که توسط صنایع نظامی اسرائیل توسعه یافته‌اند. گلوله‌های ضدنفر و ضداجسام 105 میلی‌متری برای تانک‌های اصلی رزمی مرکاوا است که شاهد نخستین کاربرد گسترده خود در میدان‌های نبرد دربرابر اقدامات ضدتانک حزب‌الله بودند.
در واکنش به موفقیت‌های حزب‌الله در طول جنگ، نیروهای دفاعی اسرائیل بعد از جنگ اعلام کردند که مرکاوای 5 به سیستم زره فعال "تراپی " مجهز می‌شوند. این سیستم زمانی که بطور کامل عملیاتی شوند می‌توانند تهدیدی که به سمت تانک در حرکت است را شناسایی کرده و پیش از اثر، آن تهدید را نابود کند.

_________________________________________________________________

منبع: farsnews.com


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:44 عصر

نبرد کورسک، بزرگترین نبرد تانکها در تاریخ

Battle of Kursk

___________________________________

نبرد کورسْک یا نبرد تانکها، جنگی است که در تاریخ 4 ژوئیه سال 1943 در منطقه کورسک (Kursk) نزدیک مسکو بین ارتشهای آلمان و شوروی شروع شد و 18 روز به طول انجامید.

  نبرد کورسک را بسیاری از جمله پل کارل، نویسنده آلمانی بزرگ ترین نبرد تاریخ می دانند اما اگر کورسک را بزرگ ترین نبرد تاریخ ندانیم لااقل باید آن را بزرگ ترین نبرد زرهی تاریخ به شمار آورد چرا که در این نبرد بزرگ 3 هزار تانک آلمانی و 2 هزار تانک و زرهپوش روسی شرکت داشتند.
___________________________________

طراحی آلمانها برای حمله

شکست ارتش ششم آلمان در استالینگراد سبب شد، جناح جنوبی ارتش آلمان در شوروی مجبور به عقبگرد شود، این در حالی بود که در جبهه مرکزی و غرب مسکو نیز نیروهای روسی در حال پیشروی مداوم برای بیرون راندن نیروهای آلمانی بودند. اما با گرم شدن هوا، در ماه ژوئیه ارتش آلمان به فکر ضدحمله جدیدی در محور مرکزی افتاد، هدف این ضدحمله شکستن خطوط دفاعی ارتش سرخ و دستیابی به خطوط دفاعی جدیدی در قلب خاک شوروی بود. در این زمان آلمان دست به تمرکز نیرویی بسیار بزرگ در جبهه مرکزی زده بود.

حمله 3 هزار تانک
هدف آلمان ها از این عملیات حمله به منطقه کورسک واقع در خط شمالی - جنوبی اورل - فارکوف بود. برنده این نبرد می توانست مطمئن باشد در ادامه جنگ ویرانگر شوروی - آلمان دست بالا را خواهد داشت چرا که طول این جبهه نزدیک به 500 کیلومتر بود و اگر آلمان در این نبرد موفق می شد، بین سپاههای جنوبی و شمالی شوروی فاصله می انداخت و می توانست اثر شکست 6 ماه گذشته استالینگراد را خنثی کند.

لو رفتن عملیات
ارزش این عملیات تهاجمی در «غافلگیری مطلق» دشمن بود اما یک جاسوس زبردست روسی 3 روز قبل از عملیات، ستاد ارتش سرخ را در جریان گذاشت در نتیجه شب قبل از حمله بزرگ آلمان ها صدها هزار سرباز روس به همراه 2 هزار تانک و جدیدترین وسایل ضد تانک در انتظار ورود ارتش آلمان به معبر کورسک بودند. روسها ستاد ارتش خود را در منطقه ورونژ در شرق جبهه مذکور مستقر و مواضع خود را تقویت کردند.

عملیات دژ
نبرد کورسک با نام رمز «دژ» در ساعت 3 نیمه شب سوم ژولای آغاز می شود و 500 هزار سرباز آلمانی در پناه 3 هزار تانک حمله بزرگ خود را آغاز می کنند. ارتش نهم آلمان به فرماندهی ژنرال مودل با کمک لشکرهای متعدد زرهی با عبور از سیمهای خاردار و مناطق مین گذاری شده به نیروهای مدافع روسی حمله می کنند. نکته جالب توجه آنکه از همان اول برای آلمان ها مشخص بود عملیات «دژ» یک راز نیست و تمام مدافعان روس از آن باخبرند چرا که بارانی از آتش توپ، خمپاره و نارنجک بر سر سربازان آلمانی می بارد اما شدت حمله به گونه ای است که روسها در این جبهه مجبور به عقب نشینی می شوند. آلمان در این نبرد تانک های جدید فردیناند خود را وارد عمل کرد. این تانک ها هر کدام 68 تن وزن و لوله ای به طول 6‎/5 متر داشتند و تقریباً رویین تن بودند و گلوله های مدافعان بر آنها اثر نمی گذارد.
ژنرال مودل (نفر سمت راست)نیروهای آلمانی ششم ژوئن پس از 3 روز پیشروی، از «ضخامت خط دفاعی» روسها متعجب شدند و ژنرال «مودل» مردد ماند،  آیا به پیشروی ادامه دهد یا خیر چرا که احساس اش به او می گفت؛ ضد حمله ای بزرگ در راه است.
پیش بینی او ظهر ششم ژوییه به حقیقت پیوست و 1200 تانک روسی در پناه آتش سنگین توپهای روسی دست به ضد حمله ای بزرگ،  علیه تانک های آلمانی زدند. هدف این ضد حمله جلوگیری از دستیابی آلمان ها به ارتفاعات منطقه بود، در خط مورد حمله روسها، آلمان ها با 1000 تانک به مقابله مشغول شدند. در این مرحله نبرد 4 روز به طول انجامید و صدها تانک طرفین به آتش کشیده شد. پس از آن آلمان ها به این نتیجه رسیدند که باید «تپه 274» را که کلید دستیابی به پیروزی در جبهه کورسک است، فتح کنند. اما این تپه با جنگلی کوچک که مقر صدها توپ روسی و آتشبار و کاتیوشا بود، محافظت می شد. حمله صدها تانک آلمانی به جنگل و تپه مذکور بی فایده بود و مدام به تعداد مدافعان افزوده می شد. هواپیماهای آلمانی نیز قادر به کمک چندانی به وضعیت قوای زمینی نبودند چرا که روس ها معادل همین تعداد هواپیما را وارد میدان کرده بودند.
در بخش دیگری از جبهه ژنرال زرهی آلمان «هوسر» با وجود مقاومت روسها با تانک های خود، 20 کیلومتر پیشروی کرده بود. ژنرال روسی «چس چاکف» که متلاشی شدن جبهه خود را قطعی می دید، از ستاد عالی فرماندهی شوروی درخواست قوای کمکی کرد.
صدها هزار سرباز کمکی به همراه صدها تانک به کمک وی اعزام شدند. هوسر نیز تقاضای قوای کمکی کرد اما نیرویی برای او نمی رسد.

 سربازان ارتش سرخ در جبهه کورسک

در بخش دیگری از جبهه نیز مودل مرتب خواهان نیروی کمکی می شود اما بعدها مشخص می شود، یک میلیون سرباز روس وارد منطقه عملیات شده و مانع به هم پیوستن بخش های مختلف ارتش آلمان به هم شده اند. گروه زرهی ژنرال «کمیف» و گروه سوم زرهی باید به سرعت به منطقه «پروخوروفکا» که دالانی در شرق منطقه ژنرال هوت (نفر سمت راست)عملیاتی بود،  می رسیدند اما این اتفاق هرگز نیفتاد چرا که در یازدهم ژوییه ژنرال روسی روتمیستروف با سپاه عظیم خود مرکب از 850 تانک و صدها توپ 122 و 155 میلیمتری آتش سنگین خود را به روی تانک های آلمانی که 650 دستگاه بودند، می گشاید. در این زمان روسها از تانک پرقدرتی به نام تی-34 برخوردار بودند. این تانک در زمان خود توانست برای اولین بار در نبردهای رودرروی تانک، محصولات مشابه آلمانی از جمله تانک معروف ببر را شکست دهد.
بیشتر سربازان این ژنرال روسی، سربازان جان سخت جان به در برده از نبرد استالینگراد بودند. قوای گروه سوم زرهی آلمان با وجود تلاش زیاد در زیر ضربات روسها متلاشی شد. شاید اگر ژنرال «هوت» (طراح عملیات کورسک) نبود، آلمان ها تا نفر آخر قتل عام می شدند. واحدهای زرهی هوت پی بردند، مقاومت در کورسک کار ساده ای نیست. ژنرال مانشتاین فرمانده ارتشهای جنوب که نیروهای خود را در خطر می دید، با جمع آوری قوای محدود خود دست به آخرین یورش زد اما ضد حمله عظیم روسها در 12 ژوییه که در آن ده ها لشکر زرهی تازه نفس، بیش از یک میلیون سرباز شرکت داشتند و توسط هزاران توپ پشتیبانی می شدند، صحنه نبرد کورسک را به «قتلگاه» آلمان ها تبدیل کردند. شکافی که در خط دفاعی آلمان افتاد، سبب شد، روسها تا 10 روز دیگر نیز آلمان ها را به عقب برانند.

ژنرال مانشتاین

نتیجه نبرد
در نبرد کورسک، 2 میلیون سرباز، 5 هزار تانک و 4 هزار هواپیما شرکت داشتند. این نبرد عظیم درسهای بزرگی برای آلمان دربرداشت.
اول آنکه این کشور برای اولین بار شاهد یک ضد حمله عظیم زرهی از جانب دشمنانش بود و پی برد «ابتکار استفاده از لشکرهای انبوه زرهی» دیگر حربه ای کهنه است چرا که با توسعه لشکرهای زرهی روسی، انگلیسی و آمریکایی دیگر قدرت اول زرهی جهان این 3 کشور هستند.
دوم آنکه در نبرد کورسک تلفات روسها نیز کم نبود، در این مقطع از جنگ، هر تانک و یا سرباز آلمانی که از بین می رفت، جانشینی نداشت. حال آنکه روسها با برخورداری از جمعیت سرسخت و قدرت صنعتی خود، مرتب خود را تقویت می کردند و برتری خویش را بر آلمان ها به 4 بر یک رسانده بودند. این امر سبب شد عملیات کورسک شکست تلقی شود. گذشت زمان نیز این را ثابت کرد چرا که آلمانها دیگر هرگز نتوانستند در جبهه روسیه «حمله» کنند بلکه پس از این، کار آنها تنها عقب نشینی بود.
نکته دیگر این بود که آلمانها برای اولین بار پی بردند که دیگر از نظر هوایی و توپخانه نیز «دست بالا» را ندارند.

توپهای روسی در منطقه کورسک

آلمانها در هر دو نبرد مسکو و کورسک ضربه اصلی را از جاسوسان اتحاد شوروی تحمل کردند. الن موروس در اکتبر 1941 و جاسوسان شوروی در سوئیس در جولای 1943 با دو گزارش به موقع که ارتش آلمان را شکستند. البته نباید از یاد برد که در فاصله ماههای ژانویه تا ژوئن 1941 (تاریخ حمله آلمان به شوروی) ده ها جاسوس روس به استالین خبر داده بودند آلمان در حال تجهیز قوا برای حمله به شوروی است اما دیکتاتور روس «احمقانه» خود را به خوش خیالی زده و گزارش جاسوسان را اقدام مذبوحانه انتلیجنس سرویس انگلیس خوانده بود.
نبرد کورسک از نظر حجم تجهیزات جنگی بزرگترین نبرد تاریخ است. «اگرچه استالینگراد از نظر تعداد سربازان و طولانی بودن» اول بود اما نبرد کورسک که 18 روز به طول انجامید، دیگر هرگز در تاریخ تکرار نشد. بسیاری از کارشناسان نظامی، قدرت آتش برتر تویهای روسی را تعیین کننده نتیجه نبرد کورسک می دانند.

______________________________________________________________

منابع: iran-newspaper.com و  newcoy.persianblog.ir

 تدوین مطالب و عکسها : کاوه

تذکر: هر گونه برداشت از این مطلب منوط به ذکر مرجع است.

 


نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:44 عصر

تامکت در کمین فاکس هوند

Iranian Tomcat
 
داستان روزی که برای نخستین بار یک فروند میگ 25 عراقی به آتش خشم خلبانان سرفراز تامکت ایرانی گرفتار و سرنگون شد.
___________________________________________
خاطره ای از سرتیپ خلبان شهرام رستمی

اواخر سال 1361، مسئولیت فرماندهی یکی از پایگاه های هوایی - که سهم عمده ای در حفاظت از آسمان میهن اسلامی را داشت - به من سپرده شد. این پایگاه، علاوه بر تامین پوشش هوایی مناطق مرکزی و جنوب کشور، ماموریت حراست از پهنه نیلگون خلیج فارس را نیز عهده دار بود.
اسکورت کاروان کشتی های تجاری و نفتکش ها در مسیر پایانه های نفتی و بنادر شمال غرب خلیج فارس نیز از جمله مسئولیت های هواپیماهای اف 14 این پایگاه به شمار می آمد.

استفاده گسترده از میگ 25 برای شناسایی
دشمن برای شناسایی مناطق حساس و حیاتی و شریان های اقتصادی، نیاز به وسیله ای مطمئن داشت و این نیاز را به تازگی با بهره گیری از یکی از بهترین پدیده های هواپیمایی استکبار شرق، یعنی هواپیمای شکاری اکتشافی "میگ25" تامین کرده بود.
این هواپیما به بهترین دوربین های عکاسی مجهز بود و می توانست با پرواز در ارتفاعی بیشتر از 70 هزارپا و سرعتی معادل 5/2 برابر صوت، ماموریت شناسایی و عکاسی از نقاط حساس را به انجام رساند. نمونه دیگری از این هواپیما، جهت بمباران ارتفاع بالا وسرعت زیاد برای هدف های بزرگ نظیر شهرها، آماده شده بود که بعدها به شکل وسیعی، توسط دشمن علیه شهرهای کشورمان مورد استفاده قرار گرفت.
درآن زمان، امکانات پدافندی و پروازی به اندازه ای نبود که بتواند از هجوم دشمن به وسیله این نوع هواپیماها جلوگیری کند. اجبارا باید چاره ای کارساز اندیشیده می شد. هر آن چه که به فکر مسئولین نیروی هوایی می رسید، با دقت و وسواس، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گرفت. جلسات متعددی تشکیل شد تا با بحث در این زمینه، راه کار مناسبی ارائه گردد.
در همان روزها، یکی از خلبانان قدیمی و با تجربه، در ماموریتی بر فراز خلیج فارس، با یک فروند از هواپیماهای میگ 25 دشمن مواجه شده بود، ولی به دلیل مناسب نبودن شرایط پروازی برای درگیری با دشمن، وضعیت مناسب و مطلوبی نداشته و امکان رهگیری هواپیمای مهاجم دشمن فراهم نشده بود. لزوم مشورت با خلبانان با تجربه و تحلیل دقیق توانایی های هواپیماهای شکاری و موشک های هوا به هوای آنها، شدیدا احساس می شد تا بتوانیم وظیفه اصلی خویش را انجام دهیم.

بررسی ها برای هدف قرار دادن میگ 25 شروع شد
در یکی از جلسات، ابتدا مروری بر پروازهای گذشته خودی و دشمن کرده امکانات طرفین را مورد سنجش قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که برای رهگیری هواپیمای میگ25 که با سرعت و ارتفاع زیاد پروازمی کند، روش موجود کارایی لازم را ندارد و می بایست حتما شرایط خاصی را به وجود آوریم تا بتوانیم در زمان رهگیری، موفق به دیدن هدف و نگه داشتن آن روی اسکوپ رادار هواپیما و سپس پرتاب موشک بشویم. کلیه شرکت کنندگان در این جلسه بر این عقیده بودند که موقعیت اولیه هواپیمای شکاری رهگیر اف 14، از نظر سرعت، ارتفاع، سمت پرواز و منطقه ایستایی، از اهمیت حیاتی برخوردار است و انتخاب صحیح آنها باعث خواهد شد تا در هنگام درگیری که اعشار ثانیه هم ارزشمند است، در انجام کارها عقب نباشیم. به همین دلیل، تغییراتی در موقعیت منطقه ایستایی، سرعت و ارتفاع هواپیمای شکاری گشت هوایی داده شد و برنامه توجیهی روش رهگیری و هدف قرار دادن هواپیمای دشمن، برای کلیه خلبانان پایگاه اجراشد. من که خود مسئول پایگاه نیز بودم، تقریبا به اندازه بقیه خلبانان، در امور پروازها شرکت می کردم و امید آن را داشتم که درفرصتی مناسب، به مصاف این سلاح قدرتمند دشمن بروم.

برای گشت هوایی پرواز کردیم
در روز 11 آذرماه 1361، یکی از ماموریت های گشت هوایی را در شمال غرب خلیج فارس و در مجاورت جزیره خارک به عهده گرفتم. مثل همیشه پس از توجیه خلبان کابین عقب هواپیما و گرفتن آخرین اطلاعات پروازی، جهت انجام ماموریت روانه شدیم. به یاد دارم خلبان کابین عقب که آن روز با من پرواز می کرد، بیش از چند ماهی نبود که به پایگاه منتقل شده و آموزش های خود را روی هواپیمای اف 14، تازه به پایان رسانده بود. ما با انجام کارهای اولیه و روشن کردن موتورها و وارسی کلیه سیستم ها، به سمت باند حرکت کرده، به پرواز درآمدیم. مطابق معمول، بعد از بلند شدن و وارد شدن به منطقه ایستایی، شروع به جست وجوی راداری توسط رادار هواپیما کردیم. ایستگاه رادار زمینی نیز با ما در تماس بود و مطابق معمول، به صورت هماهنگ با رادار زمینی، پرواز را ادامه می دادیم و هواپیمای سوخت رسان هم در منطقه مشخصی آماده سوخت رسانی به ما بود.
-
آرزو داشتم که با یک میگ 25 عراقی برخورد کنم
پس از حدود دو ساعت که در منطقه بودیم و درست چند لحظه بعد از سوخت گیری و جداشدن از هواپیمای تانکر سوخت رسان، با خیالی راحت از این که در صورت درگیری، سوخت لازم را دارا هستیم، مجددا در منطقه ایستایی شروع به جست وجوی راداری کردیم. با خود می گفتم: چقدر خوب است که دراین شرایط ایده آل، با هواپیمای دشمن رو به رو شوم!
از همان روزهای اول فعالیت هواپیماهای میگ25 دشمن در سواحل و جزایر خلیج فارس، که مدت زمانی طولانی هم از آن نمی گذشت، همیشه به این فکر بودم و آرزو داشتم که با آن روبه رو شوم و شاید متجاوز از ده ها بار شرایط رهگیری را در ذهنم به تصویر کشانده بودم. آن روز هم مثل همیشه با مروری بر چگونگی درگیری، در این اندیشه بودم که با این وضعیت جدید از نظر تاکتیک، نتیجه چه خواهد شد. ذهنم مشغول این افکار بود که ناگهان کنترلر رادار زمینی اعلام کرد که هواپیمایی با سرعت زیاد و ارتفاع بالا، در حال ورود به منطقه است. طبق گزارش ایستگاه رادار، هواپیمای دشمن که طبق مشخصات اعلام شده، از نوع میگ25 بود، به سرعت به منطقه نزدیک می شد.

به سرعت به یاد آموزشها افتادم
به یاد آوردم در دوره آموزشی، با دستگاهی شبیه هواپیما "سیمولاتور" عینا کارهایی را که حین پرواز می توان انجام داد، با آن تمرین می کردیم و شرایط و وضعیت های مختلفی را به صورت مجازی یا شبیه سازی انجام می دادیم. در یکی از آن تمرین ها، استاد پرواز کابین عقب، به من پیشنهاد کرد که رهگیری یک هدف ارتفاع بالا و با سرعت زیاد را انجام دهم و شرایط این گونه پروازها را به وسیله کامپیوتر مخصوص در سیمولاتور برنامه ریزی کرد. آن وضعیت دقیقا به خاطرم آمد و به یاد آوردم که چطور فاصله حدود 100 مایل، در زمان بسیار کوتاهی شاید در کم تر از 3 دقیقه سپری شد! در واقع، در چنین شرایطی، خلبان فقط لحظات کوتاهی را دراختیار دارد تا بتواند هدف را شناسایی و روی آن قفل کند و سپس به وسیله موشک، آن را ساقط کند. همه این موارد، در عرض چند ثانیه، به صورت تصویری، از ذهنم گذشت.

میگ 25 را رهگیری و آماده شلیک موشک بودم
درحالی که در ارتفاع 40000 پایی پرواز می کردم، مسافت بین دو هواپیما، در مدت بسیار کوتاهی به حدود 70 مایل رسید و من هنوز موفق به پیدا کردن هدف بر روی صفحه رادار هواپیما نشده بودم. زمان به سرعت می گذشت، اما سرانجام با تلاش و دقت زیاد، هدف را روی صفحه رادار دیدم. در آن لحظات، آن قدر از نظر زمان در مضیقه بودم که حتی با خلبان کابین عقب هم با عجله صحبت می کردم. زمان به تندی می گذشت و دو هواپیما با سرعتی باور نکردنی، به هم نزدیک می شدند و تقریبا امید به رهگیری را ضعیف می دیدم. خلبان کابین عقب نیز با عجله مشغول تثبیت هدف در صفحه رادار بود که متوجه شدم عملیات گرفتن هدف در رادار، کامل شده و فقط یک کار باقی مانده است، شلیک موشک به سوی هواپیمای دشمن.
در فاصله حدود چهل مایلی هدف، با توکل به خداوند بزرگ، به همکارم گفتم که می تواند موشک را شلیک کند و او بلافاصله این کار را کرد.
-
موشک دوربرد، هواپیمایی عراقی را به تلی از آتش تبدیل کرد
با توجه به اعلام کامپیوتر هواپیما، تمام مراحل، شامل جداشدن موشک از هواپیما، روشن شدن موتور و اوج گیری آن در جلو هواپیما، با موفقیت همراه بود. موشک قدرتمند و دوربرد هواپیما، دل آسمان را شکافت و با چالاکی، به سمت هدف پیش رفت. در این لحظه، ارتفاع ما حدود 45 هزار پا بود و با سرعتی معادل 5/1 برابر سرعت صوت در پرواز بودیم. بلافاصله سرعت هواپیما را کم کردم تا در صورت برخورد موشک به هدف، فاصله کافی از انفجار را حفظ کرده باشم.
چند ثانیه بعد، دود سفید رنگ ناشی از پرتاب موشک را در هوا و جلوی هواپیما دیدم و به سرعت، به کم کردن ارتفاع ادامه داده، به دقت به جست وجوی چشمی پرداختم. ناگهان نقطه سیاهی را دیدم که خط سفید رنگی در پس آن بود و از روبه رو به ما نزدیک می شد. نقطه سیاه، هواپیمای دشمن بود و خط سفید، همان خط ابری بود که هنگام پرواز هواپیماها در ارتفاع بالا به جا می ماند. به همکارم هشدار دادم که احتمال دارد متقابلا موشکی به طرف هواپیمای ما رها شده باشد، لذا با یک گردش سریع به راست، شروع به کاهش ارتفاع کردم. نقطه سیاه و مسیر سفید رنگش هنوز به ما نزدیک می شد. تا حدود ده هزار پا ارتفاع هواپیما را کاهش دادم. به صفحه رادار نگاه کردم، همه علائم و نشانه ها، حاکی از کامل بودن برنامه رهگیری و تلاقی هدف به وسیله موشک بود و هنگامی که سیستم "شمارشگر"، زمان پرواز موشک را به صفر رسانید، علامت بزرگ مربوط به اصابت موشک به هدف، در وسط صفحه رادار درخشیدن گرفت.
پس از لحظه ای، چشمم به آب های نیلگون خلیج فارس افتاد که روی آن پرواز می کردم. کنترلر رادار زمینی ما را صدا کرد و با خوشحالی تمام اعلام کرد که میگ25 عراقی سرنگون شده است.
در دم، سر به سوی آسمان بلند کرده، از خداوند باری تعالی تشکرکردم.

منابع مختلف سقوط میگ 25 را تایید کردند
بعدا منابع اطلاعاتی دیگری نیز سرنگونی هواپیمای مذکور را مورد تایید قرار دادند. چند تن از خلبانان اسیر عراقی هم از سقوط هواپیمای میگ25 مطلع بودند که از آن جمله، خلبان "سوخو-22" عراقی بود که در تاریخ 22/12/61 اسیر شد و این مورد را همراه با ذکر اطلاعات تکمیلی جالبی بیان داشت. در واقع این حرکت، که جز لطف الهی چیز دیگری نبود، باعث شد که پرواز هواپیماهای میگ25 عراقی در خلیج فارس قطع شود. یکی از اسرای خلبان عراقی، بعدها اظهار کرد که خلبان میگ25 مذکور، همان کسی بوده که هواپیمای حامل مرحوم "بن یحیی" ( وزیر خارجه وقت الجزایر ) را که در تاریخ 13/2/61 برای میانجی گری، عازم تهران بود، به هنگام ورود به فضای جمهوری اسلامی ایران، در نوار مرزی ایران و ترکیه هدف قرار داده و ساقط کرده بود.
______________________________________________________________
منبع: sajed.ir

نظر شما( )
?شهرستان مهر -- سید مصطفی برهانی نسب

شنبه 88/12/8  ساعت 8:44 عصر

رویارویی تایگر ایرانی و میگ عراقی

-
خاطره ای از سرگرد خلبان "یدالله شریفی راد"
-
شصت و پنجمین روز جنگ نیز مثل گذشته شروع شد. صبح زود به پست فرماندهی رفتم و از ماموریتم جویا شدم. هنوز مشخص نبود و یا مصلحت نبود که زودتر ما را آگاه کنند. بنابر این، در اتاق جنگ به انتظار دستور فرماندهی بودم. پس از دو ساعت اطلاع دادند اگر سرهنگ "جوادپور" تا ساعتی دیگر نرسد، انجام ماموریت ایشان به عهده من خواهد افتاد. سرهنگ جواد پور که یکی از بهترین خلبان های پایگاه بود، سر وقت نرسید. برنامه فوق تعیین و طرح ریزی شده بود. شماره 2 " ستوان "امیر زنجانی" بود. او را خواستم، طرح لازم را برایش گفتم و از همکاران و دوستان حاضر در اتاق جنگ خداحافظی کرده، وسایل پروازی را برداشتیم و رفتیم به سمت شیلترها.
-
طبق برنامه پرواز کردیم و به هدف رسیدیم
کنار هواپیماها بررسی بیرونی انجام شد. سوار مرکب ها شدیم. موتورها را روشن کردیم و پریدیم. چند لحظه بعد روی اولین نقطه معین شده در آسمان، کنار هم بودیم. زمان را ثبت کردیم و به سوی هدف راندیم. پس از چهارده دقیقه از مرز گذشتیم. نشانی های نقشه با علامات زمینی مطابقت داشت. هوا خوب بود. دیدمان عالی بود و مشکلی در کار نبود. هدف یک پست دیده بانی بود در شمال شرقی سلیمانیه. همه چیز طبق بریفینگ انجام گرفت و به موقع روی هدف حاضر بودیم. بلافاصله موقعیت گرفتیم و به سمت دیده بانی شیرجه کردیم. لحظه ای که به ارتفاع رها کردن راکت ها رسیدیم، به نظرم رسید دیده بانی خالی از نفر و متروک است. بنا بر این از رها کردن راکت ها خودداری کردم. به ستوان امیر زنجانی نیز سپردم و جهت اطمینان بیشتر از متروک بودن هدف، از ارتفاع پائین اطراف دیده بانی را بررسی کردم.
-
هدف دیگری را شناسایی کردیم
به ستوان زنجانی گفتم دوباره موقعیت تاکتیکی بگیرد و رفتیم به طرف هدف شماره دو. سه دقیقه فاصله زمانی بود و یک دره عمیق و یک تپه، فاصله مکانی، ارتفاع مان حسابی پائین و سرعت مان زیاد بود. از دید هواپیماهای دشمن مصون مانده بودیم. از کنار آنتن مخابراتی شهر سلیمانیه که می گذشتیم، امیر زنجانی گفت:
- جناب سروان آنتن سمت راست را می بینی؟
می دیدم و پاسخ را دادم. گفت: "تارگت (هدف) خوبی است."
در حالی که آخرین گردش به سمت هدف شماره 2 را شروع کردم و سی ثانیه بیشتر با هدف فاصله نداشتم، گفتم: چند بار مورد حمله واقع شده، متروک است."
و در همین زمان از روی کارخانه سیمانی که در غرب شهر سلیمانیه قرار داشت، عبور کردم و قبل از رسیدن به هدف، انفجاری در زیر هواپیما شنیدم، طوری که هواپیمایم لرزید. بلافاصله گفتم:
- امیر ... مرا زدند، ولی هواپیما هنوز پرواز می کند، دقت کن ضد هوائی زیاد است.
جوابی از امیر نشنیدم. چند بار اسمش را تکرار کردم و پرسیدم:
- می شنوی؟

هواپیمای میگ عراقی دنبالم بود
در حالی که سمت چپم را جهت دیدن هواپیمای امیر می پائیدم، یک فروند میگ21 را دیدم. قضیه انفجار روشن شد. بلافاصله تمام مهماتم را به طور اضطراری از هواپیما رها کردم و دکمه ها را جهت یک درگیری هوائی روشن کردم. سرعت را تا حداکثر افزایش دادم و ارتفاع را به حداقل ممکن رساندم . زنده ماندن خود را در نابودی میگ مزبور یافتم. هیجان زده شده بودم. یا باید میگ21 عراقی را سرنگون می کردم و یا باید غزل خداحافظی را می خواندم.
میگ21 مدت ها بود مرا دیده بود. از من بالاتر می پرید و از هر نظر موقعیتش بهتر از من بود. گذشته از آن در خاک کشورش بود و این باعث دلگرمی بیشتری برای خلبانش بود. حرکت های تاکتیکی را آغاز کردم. چند بار با هواپیمای دشمن در یک ارتفاع قرار گرفتیم و از کنار هم رد شدیم. بالا رفتیم، پائین آمدیم.

میگ عراقی سرنگون شد
با تاکتیکی که به کار بردم، میگ21 دشمن را چند لحظه جلو انداختم و خود را از مرگ حتمی نجات دادم ولی او هم خودش را کنترل کرد و سرعتش را پائین آورد اما من نجات یافته بودم و در فاصله بالاتری از وی قرار گرفته بودم. اشتباه بعدی دشمن آن بود که دیگر سرعتش را اضافه نکرد . در ارتفاع پائین و جلوتر از من می پرید اما من نیز مرتکب اشتباه شدم و موشکی را بی موقع به طرفش رها کردم که از کنارش گذشت و منفجر شد و خیال می کنم به او صدمه ای نرسید.
بعد با مسلسل به طرفش تیراندازی کردم. اغلب پشت میگ و گاهی در بالا و بال راستش پرواز می کردم. ارتفاع خیلی پائین و سرعت میگ خیلی کم بود. چندین بار به طرفش تیر انداختم. به میگ اصابت می کرد ولی سقوط نکرد. در حالی که خلبان میگ21 دشمن سرش را کاملا به سمت من و راست گردانده بود، ناگهان بال سمت چپش به زمین گرفت و این کار یعنی آتش گرفتن آنی هواپیما.
-
با سرعت به سمت مرز حرکت کردم
دیگر درنگ جایز نبود. با سرعت زیاد و ارتفاع کم منطقه درگیری را ترک گفتم و به سمت کشور بازگشتم. جای اندیشیدن به امیر نبود. وقتی به آسمان کشور وارد شدم، گزارش ماجرایم را دادم و گفتم که از ستوان زنجانی خبر ندارم اما هرگز خیال نمی کردم رادار کشورمان هم از امیر خبر نداشته باشد. در جواب سوالاتم فقط سکوت بود که شنیدم. پس از ورود به منطقه کنترل پایگاه، با برج تماس گرفتم. اطلاعات لازم را گرفتم و درحالی که حداقل بنزین را داشتم، نشستم. هواپیما را به شلتر بردم و پس از خاموش کردن موتورها و پر کردن فرم پرواز، به سمت پست فرماندهی رفتم.
وقتی شرح ناقص گم کردن و از دست دادن امیر را می دادم، چهره های حضار در اتاق، زیر بار غم از دست دادن ستوان شهید "ابوالحسنی" که پیش از ورود من از آن آگاه شده بودند، در هم فرو رفته بود. مدتی التهاب داشتم. تا فهمیدم ...
امیر زنجانی پر کشیده بود
ستوان امیر زنجانی به شهادت رسیده بود. از طرفی غم از دست دادن امیر رنجم می داد و از طرفی لحظات درگیری و اعمالی که انجام شده بود و زندگی دوباره ای که یافته بودم مرا مغرور می کرد و از طرفی خبر فقدان شهید ابوالحسنی دردناک بود. هنوز چهره محجوب امیر از نظرم محو نشده است. با آن صدای نازک و مهربانش می گوید:
- جناب سروان، تارگت خوبی است...
گاهی فکر کرده ام در این تتمه عمری که مانده است، مجال این را خواهم یافت که خلبانی را ببینم با آن حجم یک جا جمع شده از ادب و استعداد و شور و عشق به وطن و گاهی فکر می کنم یعنی ممکن است با کسی آشنا شوم که جای روحیه شاد و لب خندان و لطیفه های" ابوالحسنی " را بتواند پر کند؟
بعدها معلوم شد که هواپیمای ستوان زنجانی با یک هواپیمای عراقی که از پشت به او حمله کرده بود، تصادم و هر دو در دم جان داده اند.
_____________________________________________________________
منبع: sajed.ir


نظر شما( )
<   <<   166   167   168   169   170   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چگونه کتابخوان تر شویم؟
دانستنی های کوتاه
دانــستـــنی هـای جـــــالـــــــب
جهان در صدسال
28جمله از دکتر حسابی
الماس های معروف دنیا
معنی گلها
انیشتن
راز شمع (( در درمان و ارزو ها))
یا ذهن می تواند آینده را پیش بینی نماید؟
موبایل ومغز
آیا می دانید
خودرو و رنگها
نامگذاری محلات قدیمی تهران
پرچمدار ارتباطات با دور
[همه عناوین(1944)]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

288204

بازدید امروز

134

بازدید دیروز

91

حضور و غیاب
یــــاهـو


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

شهرستان مهر*** انجمن مهندسان

 پیوندهای روزانه


 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 لینک دوستان

مهندسی مکانیک
بی تاب

لوگوی دوستان




اشتراک